2777
2789
عنوان

رابطتون با پدرتون چجوریه؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1285 بازدید | 92 پست
۳۵سال ، میدونی رفتاراش کمی آزارم میده ، خیلی جدیه ، بازم خدارو شکر 

خداروشکر کن که داریش انشالله سلامت باشن

انرژی مثبتتونم😜۲۰سالمه ولی همه میگن شبیه ۱۴ ۱۵ ساله هایی🥲شاید چون موهامو خرگوشی میبندم😔مامانم همیشه میگه ۳۰ سالت که بشه میشی شبیه ۲۰ساله ها اقا من نخوام بیبی فیس باشم کیو باید ببینم؟😔😂ولی میدونی تو نی نی سایت کسی منو نمیبینه اونوقته که میشم یه ادم بالغ کجای کاری تازه تو مباحث بزرگونه هم شرکت میکنم😎(مسخره نکن برای من افتخاره😔) کسی هم کاری به کارم نداره😉 بوس به همتوووون😍(البته به غیر از اقایون سایت🤨)

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

رفتار پدر شماهم جدیه ؟ شما چندسال اختلاف سنی دارین ؟

ن جدی نیس 

۲۰ سال 

نمیدونم کلا بابام اخلاقش اینجوریه زیاد گرم نیس ی کارایی میکنه من ناراحت میشم بخاطر همین زیاد رابطمون گرم نیس .تو مجردی خوب بودا  بعد ازدواجم اینجوری شد 

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤عاشق شادمهرم ب امید روزی ک برم کنسرتش 😍🥰فندوق جانم به زندگیمون خوش اومدی ۱۴۰۲/۱/۱۹ فهمیدم باردارم 😍 دخترم ،دلوینم منو بابات عاشقتیم❤️دخترم 1402/9/2 بدنیا اومد و اونروز برام قشنگترین روز عمرم شد 
...فردا تولد پیامبره ، به عنوان هدیه ازش بخواه هرجا هست درست بشه برگرده ، خدارو چه دیدی شاید مستجاب ...

نیازی بهش ندارم تا بود که پدر مهربونی بود امامن بودنشو میخوام اون ب فکر عشقو حال خودشه ی زنگم ب من نمیزنه شمارشم ندارم☺

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته