شب خواب جن اینا دیدم ک ی جنی میخواست اذیتم کنه من یسری کارا کردم اون مُردش بعدش دیدم ک یسری جن ها قراره اذیتم کنن ی دعا نویس بد هم گفت چون باعث شدی اون بمیره جنا دیگ اذیتت میکنن اون ام انگار ی دعایی میخواست بنویسه ک بیشتر اذیت کنن خلاصه من گفتم مهم نیس ی حرز امام جواد میگیرم
بعد بیدار شدم دیدم اذان صبح داره میگه
صبر کنین بقیش بگم
خب
بعد ک پاشدم پیدم اذان صبح داره میگ ب شوهرم گفتم خواب بد دیدم بعد بقلش خوابیدم
مادرشوهرم نیس
کلا کسی نبود بچه خواهر شوهرم ک دوسالشه نگهداره میخواست بره سونوگرافی
اورد بالا 7صب
منم گفتم نگهش میدارم اوردم پیش خودم خوابوندم خوابیدیم
یهو بیدار سد ننایی هاپو اذیت
دوسالشه بعد نشست خواب تعریف کرد؟
خب؟
بخ؟
یه طرف خونه رو نشون میداد میگفت هاپو اذیت
یعنی یه چیزی دیده اونجا ک اذیتش میکرده گریه میکرد یکم صلوات فرستادم تو اب چند قطره گوشه ک میگفت ریختم گفتم هاپو رف
تو خونتون سوره بقره بزار پخش بشه
خلاصه بزور ارومش کردم خوابیدیم دوباره بیدار شد ساعت11دیگ خوابی ندیده بودراستی عروس هلندیم هم خیلی سر و صدا میکرد قبل از اینکه بچه خواهرشوهرم بیدار شه بترسه
