ادم خرافاتی و اینا نیستم ولی خوابی که دیدم خیلی ذهنمو درگیر کرد جالب بود
خواب دیدم یشب با یکی از دوستام میریم حیاط ی خونه
خیلی تاریک بود ی گوسفند که نشسته بود دیدم ولی اینقد بی حرکت بود که فک کردم شاید خشک شدست یا مجسمه ای چیزی باشه روش نشستم دستمو بردم جلو که صورتشو لمس کنم ببینم چیه و وقتی لمسش کردم فهمیدم گوسفنده اما بازم تکون نمیخورد ، شب بعدش باز برگشتیم همونجا و گوسفنده داشت نگام میکرد،چشاش درشتتتت بود اصلا قیافش شبیه گوسفند نبود دور صورتش پشم داشت یذرع شبیه میمون بود ، نگاهش بدنمو میلرزوند فقط نگاهم میکرد بعد بلند شد رفت منم همونجا وارد خونه شدم (خیلی عجیبه فضای خونه دعا دعایی بود چیزای عجیبی توش بود)
همینکه وارد شدم موهای سمت راستم کشیده شد به سمت سقف بدون اینکه چیزی گرفته باشم
ی زن گرفتم که پرتاب نشم ولی یچیزی خیلی اذیتم میکرد موهام میکشید تو خواب دیونه شدم
ساعت ۴ از خواب پریدم رفتم بیرون ک پیش داداشم بخوابم یهو ی سایه ته خونمون دیدم که بخدا دقیقا خود گوسفنده بود
فک کردم توهم زدم نمیتونستم بخوابم بابام بیدار کردم گفتم این سایه ی بز رو میبینی ؟ گفت اره مال صندلی هاست بعد تغییرشون داد درست شد
وای خیلی بد بود هیچوقت نگاهش یادم نمیره