tanaz6565 مدیر استارتر عضویت: 1402/05/08 تعداد پست: 1752 عنوان یه خاطره ترسناک دارم لطفاترسوهاوباردارانیاین 634 بازدید | 35 پست درست دوماه پیش من شب خابیدم بعدحس سنگینی کردم چشاموک بازکردم تواتاق خاب بودم همون شیم شوهرم رفت مسافرت پیش مادرجونش یک شهردیگه هستن، قشنگ سایه بلندسه تادیدم آهسته ازتواتاق خابم رفت توقسمتی ازحال درحال رفتن بود، وای بچها قشنگ سایه یک آدم بودااولش گفتم شاید شوهرمه بودرفتم ببینم کیه 🧐 ک 1402/06/21 | 03:45 2 نفر لایک کرده اند ... گزارش تاپیک نامناسب
tanaz6565 مدیر استارتر عضویت: 1402/05/08 تعداد پست: 1752 ک هیچ کس نبوددراهم بسته بودن پس کی بودعین چی ترسیدم ولرزیدم چشاموبستم تادوساعت همش کابوس کابوس وسنگینی بدی داشتم ب وبعدش درقران بازکردم واینه روهم پوشاندم هنوز ک هنوزه میگم کی بود.یکی گفت شایدیکی برات دعاگرفته
خورشیدشب۲ عضویت: 1402/02/29 تعداد پست: 4555 احتمالا ماشین رد شده از خیابون نور افتاده همراه نور خب تاریکی اطرافشم حرکت میکنهخونه ما زیاد اینطور میشه
tanaz6565 مدیر استارتر عضویت: 1402/05/08 تعداد پست: 1752 شماهابگیداین چی بودواسه شماهاهم اتقاق افتاده؟ اخه مادر شوهر م جادوگره
نسیم1375هستمy عضویت: 1400/07/26 تعداد پست: 20570 لعنت ب دعایی ها لعنتتتت تا ابد دیگه تراپیستمم نمیتونه بتراپه...حس عنکبوتی رو دارم که نمیدونه چیتار کنه..
آخرین_تیکه_رانی عضویت: 1402/04/25 تعداد پست: 2690 وای چه ترسناک دیگه کم کم هوا روشن میشه همین ترس رو از بین میبره 🦥 ................ اره کشتی هام غرق شده🗿 منم سرگشتهی حیرانم ای دوست ! زخمیست روی دل،نه عمیق......اما همیشه تازه،نه میسوزه،نه خون میاد،اما هر شب خوابمو میدزده🥀
tanaz6565 مدیر استارتر عضویت: 1402/05/08 تعداد پست: 1752 زیر نظرت داشتن دیدن تنهایی اومدن🥸 کی بیشتروقتاشوهرم مسافرته اولین باربود
آخرین_تیکه_رانی عضویت: 1402/04/25 تعداد پست: 2690 شماهابگیداین چی بودواسه شماهاهم اتقاق افتاده؟ اخه مادر شوهر م جادوگره یعنی دعا نویسه؟ کلیمیه؟ 🦥 ................ اره کشتی هام غرق شده🗿 منم سرگشتهی حیرانم ای دوست ! زخمیست روی دل،نه عمیق......اما همیشه تازه،نه میسوزه،نه خون میاد،اما هر شب خوابمو میدزده🥀