بچه ها فروردین امسال یه آقا پسری که مادرشون توی مهمونی منو دیده بودن اومدن به صورت سنتی خواستگاریم
و به نظر میرسید منو پسندیده باشن
چند باری که با هم رفتیم بیرون هم نشون داد منو خیلی پسندیده و منم خوشم اومده بود ازش تا اینکه یهو سک هفته نه زنگ زد نه پیام
منم احساس کردم عقب نشینی کرده کاری که کردم فقط پیام دادم که نکراناون شدم چند روزه اصلا خبری نداشتم ازتون که بهم گفت راستش من احساس میکنم ما زیاد برای هم مناسب نیستیم
منم واسشون آرزوی خوشبختی کردم و خدافظی کردم
گذشت تا اینکه امروز یعنی بعد از گذشت ۶ ماه وقتی از سر کارم اومدم خونه دیدم بهم پیام داده که مریم خانوم کیشه هر وقت آزاد بودین بهم اطلاع بدین باهاتون تماس بگیرم
میدونسم که قطعا میخاد رابطشو باهام از سر بگیره
یکی دو ساعت گذشت و بهش پیام دادم باشه تماس بگیرین
وقتی تماس گرفت بخام خیلی مختصر بگم توضیح داد که من احساس کردم شما از نظر مالی بالاتر هستین و یکم نگران شده بودم واسه همین ترجیح دادم تموم بشه ولی نتونسم از فکرت بیرون بیام
منم گفتم من توی نشستامون اصلا بحث مالی رو نکشیدم وسط و هر چند شاید ما یکم شرایطمون بهتر بود ولی من اصلا از نظر مالی ازتون توقع خاصی نداشتم و خودتونم فهمیده بودین و نظرم نسبت به درخاست مجددتون منفیه و به نظرم شما خیلی قابل اعتماد نیستین چپن باید این موضوع را با من مطرح میکردین نه اینکه از من خدافظی کنید چون خیلی اون تایم منو به هم ریختین
فقط گوش کرد
و بعدش هیچی نگفت
و من ازش خداحافظی کردم و اونم خدافظی کرد
به نظرتون کار درستی کردم
؟؟؟؟؟؟؟؟