خودمم اینو یه همه میگم.😔به نظرت چیکار کنم.هرچی تلاش کردم بهش نزدیک بشم فایده نداره دیگه.دلم میخاد زندگیم خوب بشه اما باورت میشه دیگه دوس ندارم تلاش کنم؟خسته شدم از بس تلاش کردم واسه یه آدم بی ارزش.دلم نمیخاد کاری کنم دیگه.همش میگم به جهنم.ازش متنفرم و با تنفر مخفی درونم واسش گل خریدم.بازم تلاش کردم حتی به ظاهر.دیگه واسم مهم نیس.فقط از خدا میخام از راه غیب واسم یه کار خوب جور بکنه که خودش و خانوادش انگشت به دهن بمونن و مث سگ ترس از دست دادنم رو داشته باشن.و من بهش بگم باهات زندگی میکنم فقط به خاطر بچم همین.و اگه خودش قصدش جدایی باشه بازم من مستقل باشم.من نمیخام طلاق بگیرم حتی اگه شرایط داشته باشم اما میخام دلیلم فقط بچم باشه.نه وابستگی مالی به این آشغال.هر کاری کردم این چن سالهجنگیدم واسه بدست آوردن اون احترامی که حقم بود.فایده نداشت.از منبع اصلی میخام از خدا میخام.خدایا خودت بهم عزت و بزرگی و احترام بده.خدایا میخام تلاش کنم خودت بهم کمک کن.خودت میدونی چقد به کار احتیاج دارم.تلاش میکنم واسه استخدامی.انشاالله دل شکسته ام باعث قبولیم بشه.غیر از تلاشم.میخام تف بندازم توی صورتش و بگم با همه ی ظلمایی که بهم کردین خودت و خانوادت.با همه ی خیانت هات.میمونم فقط واسه بچم