بچه ها من دانشجو مترجمی زبانم و همراه درسم کار میکنم دوسال فروشنده مبلمان بودم خیلی اذیتم میکردن انتظار نظافت نمایشگاه داشتن یا همش غر که نمیفروشی و فروشنده رو انگار ابدارچی خودشون میدونستن .چند وقت بود که دوس داشتم حقوق بیشتری بگیرم چون دیسک گردن و کمر دارم از اون طرف دندون درد و عفونت و گوش و بیماری پوستی که با حقوق هایی که برا پاره وقت میدادن امکانپذیر نبود بیماری هام درمان کنم.خلاصه تو اگهی ها دیدم ی هتل نیرو پذیرش میخواد شرطشم فن بیان بالا بود .دیروز رفتم برا مصاحبه تا رفتم گفت بیا سرکار از فردا .از امروز منم شروع به کار کردم خیلی خیلی استرس داشتم چون میدونم وقتی تازه وارد جایی میشم استرس میگیرم سوتی میدم الباه دادم به رییسم جای اقای زارع گفتم اقای زهره🤣بچه ها درسته من الان به کار خیلی شاخی نرسیدم اما برا منی که ارزوم بود فروشندکی بذارم کنار کار خوبیه الان بقیش میذارم