ما جمعه رفتیم باغ بابام ما با خواهرشوهرم بعد بابام تو باغش یکم پیازچه کاشته که صبحا میاد بهشون اب میده پسر من با دختر خواهرشوهرم یکمیشو له کرده بودن، بعد مامانم امروز زنگ زده که بابات از دستت ناراحته رفته باغ دیده پیازچه هارو له کردن بچه ها، گفت از این به بعد خودتون میایید بیاید ولی کسی رو نیارید منم ناراحت شدم گفتم دوتا پیازچه ارزش داره که زنگ بزنی منو ناراحت کنی این درحالیکه حیاط خونشون یه تیکه جارو پیاز کاشتن یه عالمه پیازه بنظرتون حق دارم ناراحت باشم
ما خودمون باغ داریم ولی کولر فعلا نزاشتیم نشد بریم باغ خودمون