دوستم بیخیال هست وحسابی خوش میگذرونه
اما من ن همیشه فکر میکنم راجب ایندم هواسم هست اشتباه نکنم وکارها دقیق پیش بره رابطم با خانواده مدیریت میکنم
پسانداز و...
ولی دوستم فقد فکر آرایش و تفریح و شادیه
با اینکه با مادرشوهرش زندگی میکنه خیلی روحیه بالایی داره
ولی من همیشه دارم فکر میکنم چطور برخورد کنم چطور سیاست به خرج بدم