دوست قدیمیمو دیدم که دوران راهنماییم ترک تحصیل کرد و ازدواج کرد:از وضع زندگی اش میگفت وپز میداد که من لذت میبرم من درس نخوندم شوهرم منو به آرزوهام رسوند.باقهر وجنگ ودعوا شوهرشو از خانواده مستقل کرد و بهترین زندگی براخودش ساخت.شوهرشم برای تولدش ایفون۱۴گرفته.واقعا افسرده شدم منی که اینهمه تحصیلات وتلاش نتونستم نصف اون شانس داشته باشم.