شوهر عوضیم یهو اومد خونه گف میخام برم با ماشین سنگین سرکار و سریع جمع کرد بره
برگام ریخت ک این چش شد حتی با من حرف نزد ک زنشم بگه میخام برم نرم
منم سریع غذا پختم و ناراحت ک چرا ب من نگفتی
دیدم غذا اوردم صدتا ایراد گرفت بعدام داد و بیداد ک
اره نمیرم اصلا من ب زنم اعتماد ندارم با ماشین سنگین برم جلو مادرش 😔😔😔😔
من فقط باهاش بحث کردم چرا ب من نگف
نمخاستم ک نره یا هرچیزی ولیی اون چرا اینجور گف
تف ب من بیاد😔