ما هم اشتی بودیم خیلی میومدن طولانی میموندن
الان دیگه فقط شوهرم میره سر میزنه
البته تو این مدت پنج شیش تا مهمونی از طرف خانواده شوهرم داشتم مثلا عمه اش با دختراش یا دایی بزرگش با عروس هاشو اینا
واسه اونا سنگ تموم گزاشتم هم خوب رفتار کردم هم پذیرایی خوب اصلا هم اسم مادرشوهرمو نیاوردم بخام گله کنم.
اخرش دایی شوهرم بهش گفته بود مادرت دیوانس عروس به این خوبی داره پشت سرش حرف میزنه قدر زنت رو بدون و این حرف ها
بعدا هم به مادرشوهرم گفته بود تقصیر توعه و عروس به این خوبی داری لیاقت نداری (خدا میدونه چیا از من بهش گفته بودن که وقتی یکم احترام و ادب میزبانی ازم دید تعجب کرده بود)
خلاصه این مهمونی ها هم خیلی تبلیغات مثبت شد برام تو فامیل شوهرم 😂