اول که اونا هم قهر بودن
بعد به شوهرم گفتن طلاقش بده
بعد یه مدت اصلا اسم منو نمیاوردن پیش شوهرم
یواش یواش شروع کردن احوال منو پرسیدن
اخرشم گفتن بگو اون بیاد اشتی چون کوچیک تره
من تو همه این مراحل خوشحال بودم پای آدم هایی به این نمک نشناسی از زندگیم بریده شد.
خیلیا شاید بگن من عروس بدی هستم عفریتم 😅
ولی واقعیت اینه یکی عروس خانواده ای بشه همچنان حمایت خانواده خودش رو داره شخصیت خودش رو داره تو زندگی مشترک با همسرش نفوذ داره
شاید من بشم درس عبرت که مادرشوهرم واسه عروس های بعدیش چشمشو نبنده دهنش رو باز کنه
یاد من بیوفته یکم احترام بزاره به عروساش
سلام عزیزم با خانواده برادرشوهر خصومت پیداکردیم قبلا تویه حیاط زندگی میکردیم ولی بعد دعوا رفتن به کلانتری وشکایت ,از هم جداشدیم و خونه های دور ازهم اجاره کردیم,حالا بعداز پنج سال دوباره اومدن توساختمان ما خونه اجاره کردن وسردعوا دارن از همین الان,الان برخوردمن چی باشه وروابطمون باتوجه به نزدیکی دوباره بهم
ازشون متنفری نیستم
خیلی خوبن
خونه خالمه
چون حسودن . و بی فرهنگ
واگذارشون کردم به خدا برادرشوهرم که از همون اول اونقدر منو اذیت کرد اشکم رو در آورد مادرشوهر وپدرشوهر هم فقط میخندیدن شوهرمو که همراهیشون میکرد یا می خندید یا ماست وایمیستاد خیلی اذیتم کرد بعد باز مادرشوهرش برای اینکه نمیرفتم حمالی کنم براش زنگ زده بود به مامانم آره دخترت نمیاد برام کار کنه و خیلی چیزهای دیگه همهچیز برای دختر های خودش خوب بود برای عروس بد بود رسم نبود .
متنفر چیه؟ این همه واسشون عین خر زحمت میکشی بهشون احترام میزاری تهش به جای اینکه از خوشبختی پسرشون راضی باشن میگن زنش دعاییش کرده 😐چشم دیدنت رو ندارن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
39 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
40 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
