جاریم با خانواده شوهرم مشکل داره و همه هم میدونن (تویه ساختمون زندگی میکنن )
یه موقع هایی میاد از اونا بدگویی میکنه من هم دوست ندارم خودمو وارد مسائل شون کنم هم اینکه شوهرم چون میدونه که جاریم با خانوادش زیاد خوب نیست و ازشون بد میگه بهم میگه باهاش رفت آمد نکن و سر سنگین باش یا راجب خانوادم حرفی میزنه جوابشو بده
میگم خب چی بگم وقتی بیشتر حق با جاریمه
نمیدونم چیکار کنم دیگه راجبشون بهم چیزی نگه
منم لایک کن..انگار شرایط منو گفتیی...
تو فقط شنونده باش هیچی نگو
از این جمله ها استفاده کن
چی بگم والا
بازم خودت بهتر میدونی
زیاد خودتو درگیر نکن
چه میشه کرد
ایما رو بگو دیگ کاریت نداره
ب شوهرت نگو ک میاد حرف اونارو میزنه
بگو جدیدا نظرش عوض شده انگار خیلی چیزی نمیگه
اصلا باهاش همراهی نکنیاااااا
تو خونه شون نرو
وقتی بیاد و تو نری دیگه نمیاد
و تو صحبتاش فقط شنونده باش و همراهیش نكن و تحویلش نگیر
جاریت تا خاس چبزی بگه همش بگو والا چی بگم🤭دست میکشه ازت و میفهمه ک نمیخای دخالت کنی.یا حرفو عوض کن بگو خودتو حرص نده فراموش کن
بیچاره چیکارکنه حالا یه درد ودل میکنه دیگه.من باشم بدم نمیاد.
یادم باشه هیچوقت به جاریم‌هیچی‌نگم که پشتم اینجوری فکرکنن
دقیقا منم همینو میگم.ازمنم خیلی کوچیک تره.من ۳۰ ام.اون ۲۲...اما خب وقتی میگم اهمیت نده اون میگه تو جای من نیسیی من بدبختی میکشم من سختی میکشم ..سختیای که کشیدم توی این سه سال، تو توی این ۱۲ سال نکشیدی..اما خب من آدمی نیسم از سختیام بگم و گرنه خانواده شوهرم خیلی اذیتم کردن
