شوهرم من خیلی بی غیریته
من جاریم اومده بود خونمون به روم آورده بود خونتون پارکینگ نداره چرا اخی گفتم به همه پارکینگ ندادن امتیازی بوده آخه گفت نمیشه بیرون سقف بزنید دربیارید
به شوهرم گفتم خیلی ناراحت شدم اینو گفت ولی چون زندگیش از من سره به روی من آورد خونه ما پارکینگ داره اما شما نه گفت ولش کن عقده ای هست تو چقدر دهن بینی
سر همون دیگه دلم نمیخواد باهاشون رفت امد کنم قطعش کردم چون بدم میاد وقتی همچین چیزی بهش بگم انقدر بی تفاوت باشه حداقل از اون بد بگه به من نگه تو دهن بینی چقدر
دیگه نه ما میریم خونشون نه اونا میان تا باشه دیگه زر نزن چ شوهرم چ اون