به خاطر تربیت گذشتشونه.تو بعضی خانواده ها طلا رو میگن پس انداز.مردا هم سریع میگن طلاهات هست.منم طلا فروختیم خونه خریدیم.اصلا خانواده همسرم خودشون مرتب میگفتن چرا زنت طلاهاشو نمیفروشه.خیلی بد بود.
تو این چندماهه نزدیک ۲۰۰ میلیون طلا فروختم البته به میل خودم
تو این چندسال بارها طلا فروختم بازم خریده برام ولی کم بیاریم اول خودم میگم طلاهارو بفروشم
خودش گفته تاحالا بهتون ؟
من ناراحتم اینه شوهرم خیلی میگه خودش پیشنهاد میده
منم گفتم طلا خیلی برات مهمه برو همه رو بفروش خیالت راحت باشه گفت باشه صبح میبرم میفروشم
حالم بهم میخوره می‌دونی چرا چون اون موقع ها برام عزیز بود خیلی هم با ذوق میداد نمی‌دونستم برای دل خودم خریذه ک چنددوقت ی بار هم توروم برگرده بگه
آره خودش میگفت ،طلاهات بده بفروشم ،منم میدادم میگفتم پول دستت اومد باید بخری
اگه مرد خوبیه خب بده بفروشه چی میشه مگه ،طلا قرار نیست با عمرمون شریک باشه که
بعدشم احتمالا دیده تو حساسی رو طلا داره ،اذیتت میکنه
جاریم حتی حلقه ش هم فروخت ،دوباره خریدن
آره این مدلی خیلی ناراحت کننده اس شوهر من هروقت طلافروختم که خودش خریده بوده کلی ازم عذرخواهی کرده و قول داده بهترشو بخره
ولی یادمه بعداز ازدواج دعوا کردیم بدهکار بودیم با دعوا گفت باید سرویس عروسی رو بدی بفروشم انقدر بدم آمده بود ازش چون لحن حرف زدنش طلبکاری بود
بعدش خودم پولامو جمع میکردم طلا میخریدم
چندسال بعدش خودش نزدیک ۲۰۰ م طلا خرید پول میخواست خودم بهش گفتم بفروش البته انسری ناراحت شد و عذرخواهی کرد
شوهرم من زیر آبی هم زیاد می‌ره پول داشته باشه نمیگه جسم میگه احتمال داره طلا هم بگیره ببره قایم کنه ولی پول خودش استفاده کنه یکبار بایامینا بهش ربغ سکه کادو دادن بعد النگو برای من از خواهرش قرض کرد خریده بود رفته بود کادو بابامو داد به خواهرش خیلی ناراحت شدم و شناختمش
چون کادو پدرم بود بهش گفتم گفت مجبور شدم منم گفتم حداقل می‌رفتی پولش میکردی بهش میدادی نه ربع بدی بهش برای همین برام اگر هم یکروزی بدم خودم باید باشم بفروشه جلوم پولشو بده اونا چون خیلی دیگه خوشبحال هم شوهرم هم اونا میشه هم اینکه بدم میاد جلوم طلا طلا کنه هم قایمکی پولشو ب روم نیاره
شوهل منم بهم نمیگه چقدر پول داره ،😒،
خب اون که آره باید باهاش بریر، منم باهاش میرفتم طلا فروشی ،وزن میکردیم ،بعد فاکتورش نگه میداشتم ،بعدا پول دستش میومد می رفتیم میخریدیم
ولی مامانم هی میگه خاک تو سرت اون واسه تو طلا نمیخره واسه خودشه 😂منم میگم خب داره برا زندگیمون زحمت میکشه
مامان شماهم مثل مامان من گاهی وقتا حرفاش آتیش میزنه ادمو ولی خب حقیقته خیلی دردناکه ولی من کلا آدمی هستم ک اگر شوهرم طلا هم جلوم هی بگه حرفشو اگر روزی بفروشیم خیلی بعدا عین خودش به روش میارم ک بدبخت بی پول گشنه ای ک طلای منو فروختی یا اون طلا از اول برای خودت مهم بود
شوهر منم تا جایی کم و کسری میاره ،اول میاد سراغ طلاهام.سرویس عروسیمو دو ماه بعد عروسی فروخت.بعد ها حتی طلاهایی که از پس اندازم بود هم فروخت. اولا با میل و رغبت طلامو میدادم که مشکلش حل بشه و به قولش اعتماد میکردم ولی تا دوباره بخره چندین سال طول می‌کشید .وقتی هم خرید چند ماه بیشتر ندارمش چون آقا باز جایی مشکل مالی پیدا میکنه.اگه برای فروشش مقاومت بکنم یه جوری مخمو میزنه که بازم بارضایت تقدیم میکنم😄چون دلشو ندارم بخاطر مشکل مالی و چک استرس و ناراحتی داشته باشه
حالت شوهر من به غرورش بر میخوره حتی بهش فکر کنه
