پر از حسرت پر از بی پولی دلم هزاااار تا چیز میخواد ولی مجبورم سکوت کنم و فقط نگاشون کنم 😭
امروز با خالم رفتیم دکتر تو مسیر برگشت اتفاقی یه کفش ۲۵۰ هزار تومنی دیدم گفتم با یارانه ام بگیرم بعد از یه عالمه دو دلی گفتم ولش کن بگیرم بعد اومدم خونه ببین چی شد
خواهرم سه سال کوچکتره ازم جلو خاله های دیگم و مامانبزرگم میگفت چرا خریدیو مامان اون یارانه رو گذاشته بود تا آخر ماه و فقرو نگاه نکردی و ... بعد اومد کفش خودشو آورد که ببینید من کفشم پاره پوره شده دلم خواسته بخرم ولی بخاطر بی پولی فقط تو بازار نگاه کردم . اینقدر حالم بد شد که حد نداره اومدیم خونه هر دومون مثل گاو گریه کردیم اون بخاطر اینکه من کفش خریدم اون نخریده ، منم بخاطر زندگیم دیگه چقدر این حسرتامو تحمل کنم شلوارم شالم پرز پرز شده دلم میخواد بمیرم راحت بشم خوشبحال اونایی که مردن الان تو قبرن