خرافات مدرن ،سری دوم روانشناسی زرد

ماشین از کار انداختن انسان ها /کائناتی ها

آدم ها سه دسته اند گروهی خوش بین گروهی واقع بین و گروه سوم بد بین ها هستند ،با گروه سوم کاری نداریم ، گروه واقع بین ها ادم های موفق تری هستند و بیشتر دانشمندانی و افراد موفقی مانند مخترع ها جزو این گروه دسته بندی میشن این گروه در دنیای واقعی زندگی میکنند و در دنیای این ها ناراحتی و شادی موفقیت و شکست همراه هم هستند

حالا تاپیک اصلی ما راجب گروه خوش بین ها است این دسته همان کائناتی ها هستند در دنیای پر نور موفقیت زندگی میکنند و رهنمود زندگیشون کتاب های راجب موضوع فوق و سمینار ها ی موفقیت اعتماد به نفس است همان نوع سمینارهایی که یاد میدهد در دو ساعت میلیونر شود

(پ ن **: وقتی دارم این تاپیک تایپ میکنم منظورم این نیست خودم عقل کل جلوه بدم و با نقد به همه چی بگم که سبک زندگی من و افکار من بهترینه ،من فقط عقاید خودم و برداشت هام از این موضوعات میگم و دلم میخواد راجبش تبادل نظر داشته باشیم )

خوب ادامه بدیم ؛ با شروع فراگیری قانون جذب و افکار مثبت و اپی ژنتیک به طور عجیبی تب کتابخونی راه افتاد و همه افرادی که حتی روزی از کتاب متنفر بودن یک دفعه کتاب خوان قهار شدن و عاشق کتاب خواندن، حالا اگر از این افراد نام چند کتابی که دوست دارن را بپرسی قطعا با نام کتاب راز چه کسی پنیر من را جابه جا کرد زنان زیرک و .... را میشنوی که شدیدا هم اعتقاد دارن کتاب های عالی هستند که اگر نسبت به آن ها نقد کند فردی احمق است که هنوز  در دنیای سیاهی و تفکرات منفی و زندان ذهنش گیر افتاده است

مهم ترین شگرد در این سخنرانی ها استفاده از طنز و لحن شوخ و دوستانه است برای جذابیت و اعتماد بیشتر و همراه با یک سری حرکات بدن شما را مجاب میکنند تمام مدت میخکوب حرف های ایشان شوید و وقتی جلسه تمام شد بگویید ایول بریم سراغ هدف و موفقیت با من همراه است

ولی اگر دقت کنید متوجه میشویدهیچ وقت نگفتن چگونه و چه زمانی به خواسته هایخود خواهی رسید فقط میگویند بخواهید ،خوب چه کسی در طلب عدم موفقیت است که فکر کردن به موفقیت مارا متمایز کند !؟

مغز انسان برای شادی افریده نشده و اساس کار مغز ما برای بقا است وجود احساساتی مانند ترس و خشم این ادعا راثابت میکند حتی افکار منفی و استرس هم همیشه بد نیستند وگاهی برای ما خیلی هم خوب هستند ،یادمه سال اول دبیرستانم به مشاوری مراجعه کردم و همیشه شاکی بودم چرا برای استرس من کاری نمیکنی !؟ این وضع تا کی ا دامه داره که من به کنکور و امتحانم فکر کنم ؟

حرف خیلی خوبی بهم زد که تو ذهنم ماندگار شده (اگه استرس نداشته باشی و به درست فکر نکنی که اصلا درس نمیخونی با خیال راحت میری پی کارهای لذت بخش ) دیدم واقعا درست میگه اگه من ترس از نمره و نتیجه نداشتم که مایل نبودم درس بخونم ! این استرس محرک بود

البته بگم این هم یه حد نصاب داره این طوری نیست هر استرسی خوب باشه ، امیدوارم منظورم واضح باشه

خوب بریم سراغ شادی های کاذب ، نمونه دم دستی این شادی میشه وقتی کتاب زردی خوندی و درون وجودت محرک کشف کردی یا به کلیپ انگیزشی گوش کردی و احساس شعف وجود تو جزو این شادی هاست آیا پایدار است ؟ خیر

فرض کنید ساعت پنج صبح بیدار شوید و در هوای دلپذیر اول صبح از تماشا خورشید نارنجی لذت ببرید و صبحانه مفصلی بخورید و روز عالی اود را شروع کنید

سوال من این است تا چند روز این روند جذاب هستش ؟ یک روز ، دو روز ! یک ماه، یک سال یا حتی چند سال ... ولی بالاخره به نقطه ای میرسید که این کار تبدیل به روتین کلافه کننده ای میشه که فقط ارزو دارید فقط یک روز ساعتی بیشتر بخوابید

در نگاه اول شاید شادی های کاذب به نظر ساده تر پر هیجان تر به نظر برسند اما قابل به ذکر است که بعد از سپری زمان مرود نظر جوان را بسیار افسرده و غمگین می کند؛ این درحالی است که با کسب شادی های واقعی فرد هیچ گاه احساس پوچی نمی کند و از آن به عنوان راهی برای رسیدن به خواسته ها و آرزو ها کمک می گیرد.

اگه بخوام راجب این موضوعات کامل و اونجوری که دوس دارم  حرف بزنم هزار تا تاپیک نیاز دارم و تا مثال هام بگم ولی نمیخوام پرچونگی کنم ممنونم که میخونید

و البته مرسی که پست نمیذارید ، چون میخوام تاپیک قفل کنم هم معذرت میخوام فقط یک تاپیک مونده راجب کد کائناتی و اپی ژنتیک تو اون تاپیک دوستانی که لایک کردن تگ میکنم تا با هم حرف بزنیم ❤