از وقتی حامله شدم خون کردن ب دلم با حرفاشون خدا لعنتشون کنه اخه ی زن باردار چ گناهی کرده با حرفاشون عذابش میدن خدا مادرشوهرمم لعنت کنه گفتم نمیخام اوایل بارداریم ب کسی بگید تا جنسیتش معلوم شه بعد همه فامیلای بی فرهنگش خبر کرده
هیچ وقت به آدما نگید"چرا اینقدر میخوابی؟""چرا انقدر جوش میزنی""چرا انقدر چاقی"تا کی میخوای درس بخونی""چرا برای چندرغاز میری سرکار؟""این همه تو خونه میمونی که چی بشه"و.... شایداون بین پریدن از یه ساختمون ۲۰ طبقه ، و بیخیال شدن از کاری که سالهاست براش تلاش کرده ،درس خوندنی که پر از فشار عصبی،فعالیت بدنی که نتیجه رو نمیبینه، بیماری که هر روز باهاش دسته و پنجه نرم میکنه و جنگی که راجع بهش با هیشکی حرف نمیزنه و سعی میکنه پیروز بشه ،.ویه حرف شما ممکنه اون لیوان صبری که با چنگ و دندون نگهش داشته...لبریز بشه. ساعت ۱ بامداد ۹/۲۵ نی نی ام از پیشم رفت🖤😔💔
پس برات مهم نباشه جنسیت رو هم فهمیدی نه به شوهرت بگو نه به مادرشوهرت
بزار دق کنه
هیچ وقت به آدما نگید"چرا اینقدر میخوابی؟""چرا انقدر جوش میزنی""چرا انقدر چاقی"تا کی میخوای درس بخونی""چرا برای چندرغاز میری سرکار؟""این همه تو خونه میمونی که چی بشه"و.... شایداون بین پریدن از یه ساختمون ۲۰ طبقه ، و بیخیال شدن از کاری که سالهاست براش تلاش کرده ،درس خوندنی که پر از فشار عصبی،فعالیت بدنی که نتیجه رو نمیبینه، بیماری که هر روز باهاش دسته و پنجه نرم میکنه و جنگی که راجع بهش با هیشکی حرف نمیزنه و سعی میکنه پیروز بشه ،.ویه حرف شما ممکنه اون لیوان صبری که با چنگ و دندون نگهش داشته...لبریز بشه. ساعت ۱ بامداد ۹/۲۵ نی نی ام از پیشم رفت🖤😔💔
پس برات مهم نباشه جنسیت رو هم فهمیدی نه به شوهرت بگو نه به مادرشوهرت بزار دق کنه
خیلی اعصابم خورده ی حرفایی مادرش بهم زد دوست داشتم خفش کنم منم بهش گفتم خواهر زاده تو بخاطر سن پنجاه سالش فرستادنش ازمایش که تو همون یازده هفته فهمیده من از کجا بدونم بعدم میشه تو کار خدا دخالت نکنید
خیلی اعصابم خورده ی حرفایی مادرش بهم زد دوست داشتم خفش کنم منم بهش گفتم خواهر زاده تو بخاطر سن پنجاه ...
اصلا اعصابتو خرد نکنه به فکر تو دلیت باش
به یه ورت بگیر
هیچ وقت به آدما نگید"چرا اینقدر میخوابی؟""چرا انقدر جوش میزنی""چرا انقدر چاقی"تا کی میخوای درس بخونی""چرا برای چندرغاز میری سرکار؟""این همه تو خونه میمونی که چی بشه"و.... شایداون بین پریدن از یه ساختمون ۲۰ طبقه ، و بیخیال شدن از کاری که سالهاست براش تلاش کرده ،درس خوندنی که پر از فشار عصبی،فعالیت بدنی که نتیجه رو نمیبینه، بیماری که هر روز باهاش دسته و پنجه نرم میکنه و جنگی که راجع بهش با هیشکی حرف نمیزنه و سعی میکنه پیروز بشه ،.ویه حرف شما ممکنه اون لیوان صبری که با چنگ و دندون نگهش داشته...لبریز بشه. ساعت ۱ بامداد ۹/۲۵ نی نی ام از پیشم رفت🖤😔💔
میگن اینم حتمن دختره یا میترسی چشم بخوری حرف نمیزنی وای چقدر از این فامیلای شوهرم متنفرم بخصوص خان ...
بگو اره انقدره اطرافم چشم شور هست میترسم دیگه ماه آخر جنسیت میگم بهتون
هیچ وقت به آدما نگید"چرا اینقدر میخوابی؟""چرا انقدر جوش میزنی""چرا انقدر چاقی"تا کی میخوای درس بخونی""چرا برای چندرغاز میری سرکار؟""این همه تو خونه میمونی که چی بشه"و.... شایداون بین پریدن از یه ساختمون ۲۰ طبقه ، و بیخیال شدن از کاری که سالهاست براش تلاش کرده ،درس خوندنی که پر از فشار عصبی،فعالیت بدنی که نتیجه رو نمیبینه، بیماری که هر روز باهاش دسته و پنجه نرم میکنه و جنگی که راجع بهش با هیشکی حرف نمیزنه و سعی میکنه پیروز بشه ،.ویه حرف شما ممکنه اون لیوان صبری که با چنگ و دندون نگهش داشته...لبریز بشه. ساعت ۱ بامداد ۹/۲۵ نی نی ام از پیشم رفت🖤😔💔
میدونی خودم اینجا غریبم از اینکه مجبورم اینارو تحمل کنم همیشه ام باهاشون رابطه داشته باشم خستم
خیلی کم برو دیدنشون حرف زدنی خودتو مشغول گوشی یا چیز دیگه کم اصلا گوش نده
این حرص و جوش به ضرر نی نی میشه
هیچ وقت به آدما نگید"چرا اینقدر میخوابی؟""چرا انقدر جوش میزنی""چرا انقدر چاقی"تا کی میخوای درس بخونی""چرا برای چندرغاز میری سرکار؟""این همه تو خونه میمونی که چی بشه"و.... شایداون بین پریدن از یه ساختمون ۲۰ طبقه ، و بیخیال شدن از کاری که سالهاست براش تلاش کرده ،درس خوندنی که پر از فشار عصبی،فعالیت بدنی که نتیجه رو نمیبینه، بیماری که هر روز باهاش دسته و پنجه نرم میکنه و جنگی که راجع بهش با هیشکی حرف نمیزنه و سعی میکنه پیروز بشه ،.ویه حرف شما ممکنه اون لیوان صبری که با چنگ و دندون نگهش داشته...لبریز بشه. ساعت ۱ بامداد ۹/۲۵ نی نی ام از پیشم رفت🖤😔💔
خیلی کم برو دیدنشون حرف زدنی خودتو مشغول گوشی یا چیز دیگه کم اصلا گوش نده این حرص و جوش به ضرر نی ن ...
این نزدیک بودن برام دردسر شده هرروز میبینمشون دلم میخاد برم ی منطقه دیگه با حرفاش آزارم میده نمیدونم خدا کجاست جوابش نمیده سر دخترش تلافی کنه که انقد به زندگی ظاهریش ننازه
این نزدیک بودن برام دردسر شده هرروز میبینمشون دلم میخاد برم ی منطقه دیگه با حرفاش آزارم میده نمیدونم ...
منم یه کوچه با مادرشوهر فاصله دارم ولی هفته یه بار میبینمش😅
هیچ وقت به آدما نگید"چرا اینقدر میخوابی؟""چرا انقدر جوش میزنی""چرا انقدر چاقی"تا کی میخوای درس بخونی""چرا برای چندرغاز میری سرکار؟""این همه تو خونه میمونی که چی بشه"و.... شایداون بین پریدن از یه ساختمون ۲۰ طبقه ، و بیخیال شدن از کاری که سالهاست براش تلاش کرده ،درس خوندنی که پر از فشار عصبی،فعالیت بدنی که نتیجه رو نمیبینه، بیماری که هر روز باهاش دسته و پنجه نرم میکنه و جنگی که راجع بهش با هیشکی حرف نمیزنه و سعی میکنه پیروز بشه ،.ویه حرف شما ممکنه اون لیوان صبری که با چنگ و دندون نگهش داشته...لبریز بشه. ساعت ۱ بامداد ۹/۲۵ نی نی ام از پیشم رفت🖤😔💔