2777
2789
عنوان

از بدبختی و زجر کشیدن مردم خوشحال میشم 💔

| مشاهده متن کامل بحث + 826 بازدید | 52 پست

سلام برید پیش روانشناس بالینی و درمان بشید اون تحقیرها باعث شده گره ها و عقده های روحی بدی براتون بوجود بیاد و اذیت بشید

باچند جلسه تخلیه شدن حس خوبی میگیرید 

نگران نباشید

خیره ان شاا…

اگه یکی پدر یا عزیزش فوت کنه چی چ‌حسی داری

متاسفانه اره ...

بخاطر اون که یه آدم فوت کرده ناراحت میشم و گریه هم میکنم 

اما بخاطر اینکه طرف ی چیزی از دست داده خوشحال میشم ، نه ک هار هار بخندم ها نه ، ته دلم انگار خوشحالم و همینطور ناراحتم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

میدونی چیه همه ی ما یه اخلاق ی بد و افتضاح داریم فقط جرئت بیانشو نداریم 

مثلا دیدی کسیبگه من خیلی حسودم؟یا طمع کارم یا نمی‌دونم بد دهنم نه جرئت گفتنشو اگه داشتیم الان خیلیامون اوضاع مون فرق میکرد تو فکر کنم از بقیه یه قدمم جلوتری حداقل می‌تونی به خودت اعتراف کنی 

اکثرا دلیل این رفتار یا احساس به خاطر اینه که وقتی شکست بقیه رو میبینی باعث میشه احساس کنی از اونا بهتری یا سر تری ریشه‌ش رو هم که خودت گفتی اینقدر زدن تو سرت که چیزی نیستی و تحقیر شدی الان که بقیه رو میبینی با خودت میگی ببین من بهترم ببین لااقل به اندازه اونا شکست خورده نیستم ، این حسیه که منم دارم دلیلشم برام روشنه ولی نمیدونم چطور درمان میشه به نظرم همون روانشناس راه‌حل باشه

من خیلی دوران بچگی بدی داشتم خیلی بد.طوری که هیچ کس باورش نمیشه غیر قابل هضمه.ولی دیدم هر کی ظالم و ...

میدونی هر کسی نمی‌فهمه من چی میگم ، میگن حسودی .. ولی حسودی تو وجود همه هست کمابیش، درد من اینه که اگه یکی کتک بخوره فرضا هم دلم میسوزه هم خوشحال میشم ، و تو خلوت خودم ب حد مرگ ناراحت

من یچیزی میگم امیدوارم آرومت کنه 

ببین تا وقتی در عمل به ضرر بقیه کاری نمی کنی یعنی تو آدم خوبی هستی افکار مهم نیست چون تو آدمای افسرده و وسواسی افکارشون دست خودشون نیست و از اختیارشون خارجه  برای همین عذاب وجدان نداشته باش خدا هم دوست داره و کنارته 

 دیوانه و دلبسته ای اقبال خودت باش/سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش/یک لحظه نخور حسرت آنرا که نداری/راضی به همین چند قلم مال خودت باش/دنبال کسی باش که دنبال تو باشد/اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش/پرواز قشنگ است ولی بی غم و محنت/محنت نکش از غیر و پروبال خودت باش/صد سال اگر زنده بمانی، گذرانی/پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش

باید ذره ذره رو خودت کار کنی... 

هر تغییری ، یک دفعه ای و آنی ، ممکن نیست...

خودت رو خیلی دوست داشته باش ، سعی از صبح تا شب که میخوای بخوابی ، اونقدر برنامه های مختلف مثل فیلم دیدن ، کلاس هنری رفتن ، روتین پیاده روی ، روتین پوستی، روتین تغذیه خوب و کامل ... انجام بدی که دیگه وقت نداشته باشی حتی به مشکلات بقیه فکر کنی چه رسد که خوشحالت کنن 





بارون اومد و یادم داد                                                                                         هرچی آرایش کنی میشوره میبره
چونکه نمیتونی زندگیتو‌ سر و سامان بدی و خودتو بالا بکشی واسه همین دوس داری بقیه درجا بزنن تا حس بدبخ ...

این حس تو وجود همه هست ، اما من میگم حتی اگه ی بچه کوچیک کتک بخوره هم دلم میسوزه براش هم خوشحال میشم ، تو اون لحظه هم گریه میکنم هم ته دلم شادم ...

نمی‌دونم میفهمی منظورم رو یا نه؟ 


میدونی هر کسی نمی‌فهمه من چی میگم ، میگن حسودی .. ولی حسودی تو وجود همه هست کمابیش، درد من اینه که ا ...

من حسودی نکردم غبطه خوردم.مثلا دیدم مادری دست محبت میکشه به سرش از ته دلم گفتم خوش به حالش کاش منم داشتم.چون مادرم اونقدر هر روز کتکم میزد از پنج شالگی خون میریخت از هوش میرفتم کار هر روزه اش بود بزرگتر شدم شکنجه جسمی بهش شکنجه شدید روحی اضافه شد.ولی هرگز تا حالا نشده ارزوی مرگ مادر طرفو کنم .شده طرف مادر خیلی مهربونی بوده فوت کرده اینقدر گریه کردم که چشام باز نمیشد.همش گریه میکردم میگفتم حدایا منو برمیداشتی نه چنین مادری که بچه هاش میخوانش منو هیچ کس نمیخواد.یک جاری دارم اینقدر ازارم داد.مادرش مریض شد همه اومدن به شوهزم میگفتن حلالش کن.خیلی زندکیش بد شد.ولی باورت شاید نشه مادرش فوت کرد خیلی ناراحت شدم خیلی.گفتم خدایا چرا مادرای خوبو میکشی.ولی کاش میشد خوشحال میشدم.میدونم چون عدالت وجود نداره قطعا ذاتا تغییر میکردم.زندگیم پر از شانس میشد و ارزوهام یکی یکی برآورده میشد.اینو بهت بگم اگه اینو درمان کنی تبدیل به یک ادم بی شانس و پیشونی سیاه میشی

اکثرا دلیل این رفتار یا احساس به خاطر اینه که وقتی شکست بقیه رو میبینی باعث میشه احساس کنی از اونا ب ...

نه عزیزم گفتم که حتی اگه کسی از من پایین تر باشه(البته که من کوچیکتر از همه ام) باز هم خوشحال میشم ، ته دلم انگار حس ارضا شدن هست🥺

من خیلی دوران بچگی بدی داشتم خیلی بد.طوری که هیچ کس باورش نمیشه غیر قابل هضمه.ولی دیدم هر کی ظالم و ...

احساسات منفی شامل حسودی کردن و بدخواهی برای دیگران هم میشن و برای خود طرفی که اون ها رو تجربه میکنن هم آسیب‌زا هستن چه حسودی باشه چه رنجش از یک ظالم یا یک ظلم هردو بار روانی رو دوش فرد متحمل میزارن و هردوش بدن فقط خواستم بگم بدخواهی برای دیگران هم اونقدر که فکر میکنی خوب نیست راه حل تو اینه که حقتو از ظالم بگیری اگر اعتماد بنفسشو نداری برو تقویتش کن اگه خجالت میکشی خجالتتو کنار بذار اگه منفعلی سعی کن شخصیتتو متعادل کنی، حرف زدن بلد نیستی فن بیانتو تقویت کن و ...  

هرکدوم از این کارا که فقط با یک کلمه گفته میشن تا بدستشون بیاری هزارتا سختی و بدبختیه دیگه میکشی ولی آخرش خودتی که احساس بهتری داری 

من حسودی نکردم غبطه خوردم.مثلا دیدم مادری دست محبت میکشه به سرش از ته دلم گفتم خوش به حالش کاش منم د ...

ولی من ذره ذره ی وجودم خواهان تغییر هست ... امیدوارم هیچوقت مث من نشی

عزیزم من چند ساله فوق العاده تلاش میکنم مثل تو بشم.حتی تا جایی میتونم ضعیف کشی کنم تا میتونم ضربه بزنم طرفو بچزونم طوری رو اعصابش برم طرف قبل خوابش یاد من بیوفته قلبش بشکنه.به هیچ عنوان هم پشیمان‌نمیشم ولی بتونم تغییر کنم.وقتی فقط فکرشو میکنم عوضی بشم شدیدا از درون‌انگاری اسید میریزن از درون خرده میشم.حتی بهش فکر میکنم چه برسه اجرایی کنم.مثلا اداشو در میارم طرف زار زار گریه میکنه من‌شاد میشم.ولی چند دقیقه بعدش تو تنهایی شدیدا دلم میگیره.کاش من جای شما بودم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز