خانما من دو سه ماه دیگه عروسیمه ! الان اصلا حالم خوب نیس خداروشکر میکنم همه چی هم فراهمه درحد معقول و معمول مثل جهیزیه من و خونه و ماشین و … خود همسرمم شکرخدا خوبه درک داره احترام میزاره تو کار خونه هم کمک میکنه ( خونه مادرشک این مدلیه ایشالا برا بعدا هم باشه )منم خیلی دوست داره خانوادشم تاحالا مشکلی باهم نداشتیم درحد حرف و کلام و چیزای معمول بوده …ولی من
من حالم افتضاحهههه
میترسم ،حس میکنم زود ازدواج کردم (۲۳سالمه)
حس میکنم خودمو انداختم وسط مسئولیت ، حق انجام همه کار دارم ولی بازم فک میکنم ازادی قبلمو ندارم اصلا :(
نمیدونم کلا حالم خوب نیس .نمیخوام کارای خونه انجام بدم خونه بزرگه منم تاحالا از این کارا نکردم
اعصاب مهمون ندارم و میدونم مهمون زیاد برام قراره بیاد ..
کلا از تو لاک زندگی شخصی و بچگیم نمیخوام بیام بیرون !
میدونم شاید حرفام ناشکریه و الان دعوام میکنید ولی باید میگفتم تا خالی بشم …انقد درگیری ذهنیم زیاده ک نه میتونم بخوابم ن کاری انجام بدم .همش میگم خونه بابام چ خوب بود کسی کارم نداشت کاش میموندم همینجا ن که الان خانواده همسر ام ازم هرروز انتظار داشته باشن همراهیشون کنم من ادم برونگراییم ولی بازم اذیت میشم .برام دعا کنید عیدهست امروز .دعا کنید حالم خوب شه خدا کمکم کنه