یه کار پیدا میکردم که میتونستم باهاش مستقل شم گورمو از خونه مادر پدر گم میکردم دیگه نمیکشه مغزم باهاشون زندگی کنم از این ور شغل درست حسابی نیس که بشه باهاش مستقل شد بخام تو ازمون ایتخدامی شرکت کنم حالا بر فرض اینکه قبول شدم و معلم شدم با دو تومن پول معلمی نمیشه مخارج یه زندگی رو گذروند دیگه حوصله مادر پدرو ندارم
من اذدواج کردم ولی هیچی خونه پدر مادر نمیشه اینجا همش بشور بساب تازه بعدشم ازم تشکر نمیشه و شوهرم همیشه غر میزنه اینو اشتباه گذاشتی ظرفارو رو هم انداختی این اینجاش لک داره
عزیزم واقعا درکت میکنم بعضی از پدر و مادرا جلوی پیشرفت ادمو میگیرن بنظرم اگر در توانت هست در حوضه ارایشگری زیر شاخه های مختلفی هست که میتونی یاد بگیری و درامدشون بالاس که کمک میکنه مستقل بشی و هم ی حرفه بلد باشی🌱
مگه اجازه یه ادم بالغ دست پدر و مادرشه من اولین روزی که شاعل شم مستقل میشم شاید شما تو خونه وصعیتت خوب باشه نمیشه که مادر پدر هر اشتباهی کردن ما بگیم عیب نداره چون مادر پدرمه چشم پوشی کنم
من اذدواج کردم ولی هیچی خونه پدر مادر نمیشه اینجا همش بشور بساب تازه بعدشم ازم تشکر نمیشه و شوهرم هم ...
موافقم باهات خونه پدر و مادرمون چقدر خوشبخت بودیم و قدر ندونستیم حالا هر کاری میکنیم باز ب چشم نمیاد فکر میکنن بیکار نشستیم تو خونه پدر و مادرمون هفته ایی ی بار ظرف شاید میشستم شاید نه😕