2777
2789
عنوان

خانواده شوهر

847 بازدید | 100 پست

من ده ساله ازدواج کردم عین این ده سال خانواده شوهرم اذیتم کردن عرپسیم زهرم کردن خونه دار شدنم بچه دار شدنم...هیچ خاطره خوشی از هیچ اتفاق خوب زندگیم برام نذاشتن ده سال حرف نزدم ریختم تو خودم و هر دفعه شوهرم میگفت بگذر گوش میدادم ب جایی رسیدم ک واقعا کارم ب روانپزشک رسیدو مصرف قرص.ما دو شهر جدا از هم زندگی میکنیم بار اخر ک شوهرم هم دیگ خودش ب چشم دید خیلی چیزارو قبول کرد ک هر زمان اومدیم شهرشون من خونه مامان خودم بمونم و اونجا نرم اما همین داستان باعث شد ک با شوهرم دعوای بدی بکنن بماند ک چ حرفا ب من زدن و حتی این داستان داشت میرسید ب گوش خانوادم اینم بگم ک این ده سال من هیچ کدوم از مکشلاتمو ب خانوادم نگفتم الان نمیدونم چیکار کنم ن توان اینو دارم ک برم سمتشون مخصوصا ک فقط بابت ی نرفتن اونجا اینطور داستانی درست کردن و نمیدونم میشه همین رویه رو ادامه دادو تا اخر همین طور پیش رفت اصلا کارم درست بود؟یا اشتباه از من بود؟

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ایکاش تاپیک های منو بخونی 

دیگران آزارت دادن و تکنیک سیاست گفتاری و .... 

اَللَّهُمَّ إنِّي اَسْأَلُكَ حُسْنَ الخاتِمَةِخداوندا من از تو یک پایان خوب میخواهم ♡ 《 با کتاب شخصیت خودتو ارتقا بده دوست من 》

تجربه به من نشون داد نباید از حقم کوتاه بیام و بریزم تو خودم. فقط میگم خدا همچین خانواده هایی رو لعنت کنه که همه چی رو زهر میکنن.

 ان شاالله به خودشون هم همه چی زهر بشه

میشه لطفا برای اینکه شر دشمنام به خودشون برگرده یه حمد بخونین. اگه خوندین بگین منم براتون بخونم 🌹

دوشهرجدا؟.ببین اوناکه تویه ساختمون یاتویه خونن چی میکشن .

منم دو شهر جدام،هر سری میریم شهرستان دعوا داریم!اسم شهرشون میاد تن و بدنم میلرزه،همیشه میگم اگه تو یه ساختمان بودیم دو ماه دوام نمی اوردم!!!بعضی از خانواده ها واقعا اذیت کنن

به نطرم حالا که با شوهرت دعوا کردن الان بهترین موقعیت بوده برا قطع رابطه و آرامش خودت 

حالا هم همینو مدیریت کن رابطه ها را به حد برسون 👌

فرقی ندارد چه ساعت از شبانه روز باشد صدایت که میشنوم خورشید در من طلوع میکند😍 من هیچ ام تُ💑 در همه هیچ من همه ای ،،****** همسفرم♾ همسرم 
شما که دوتا شهر جدا زندگی میکردین  مکه چیکار میکردن

هر زمان ک میرفتیم داستان داشتم برای هر کارم دخالت و اوابل شوهرم حقو ب خانوادش میداد منو بیشتر اذیت میکرد بخام از هر کدوم بگم خیلی طولانی میشه ولی کوچیکترینش ک بنظرم میشه گفت ساده ترینش وبد برا ازدواجم بود زمان عروسی میخاستم عروسی بگیرم ک دفعه اول یکی قوت شد اقوام دور عروسی افتاد عقب چهل روز همون زمان ی فامیل دیگشون هم حالش بد بود قشنگ س روز قبل عروسی ک کارتا پخش شد فوت کرد ک من دیگ خسته شدم گفتم اصلا عروسی نمییگریم بریم ی سفر و بریم سر خونه خودمون ک پدر وشهرم گفت تو ک هر شب تو بغل شوهرتی هر غلطی کردی چ فرقی داره برات  

من با خونواده شوهرم نزدیک هم زندگی میکنیم ولی از همون اول ک رفتار و کردارشون متوجه شدم و فهمیدم ک چقدر آدمای بیخودی هستن خودمو کشیدم کنار باهاشون رفت و آمد ندارم و رو بهشون نمیدم اعصابمم آرومه

تو هم بیخیال باش بزار بگن وقتی شوهرت پشتت باشه حرف زدن اونا فایده ای نداره ب شوهرت بگو هر چی گفتن راجبت ازت دفاع کنه دوبار ک جوابشون بده و پشتت دربیاد جرعت نمیکنن دیگ پشتت حرف بزنن پدر شوهر مادرشوهر من ک جرعت ندارن پیش شوهرم از من بد بگن چون میدونن شوهرم پشتمه و جوابشون میده

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792