2777
2789
عنوان

دیشب رفتم خونه پدر شوهرم

| مشاهده متن کامل بحث + 924 بازدید | 51 پست
من 20 سال بهشون محبت کردم تا تونستن ازمون خوردن  میومدن خونه ما 2 ماه 2ماه میموندن یهوی ساعت 1 ...

اوووف درکت کردم تو ۲۰ سال کشیدی من سه سال همه کاری کردم براشون واقعا خاک تو سر ما که نقش عروس خوب بازی کردیم بمن میگفتن دخترم!!!! بهشون گفتم کدوم مادری تو جمع میبینه داره به دخترش حمله میشه سکوت می‌کنه گفتم ان شالله خودش تجربش کنه تا بفهمه.....منم حتی وقتی به خالم که آدم منطققی هست گفتم بهم گفت اصلااا دیگه محلش نده دیگه هم بهش نگو مامان..‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌چون دید من چقدر بهشون احترام میزاشتم از مهمونی گرفتن تا کادو و تولد همه چییی سفر بخدا ی پارک تنهایی نمیرفتیم بدون اونا

خب همینجور ک تو عروس اونایی مادرشوهرتم عروس اون خانوادس  خودت ک جوابشونو دادی دیگ چ توقعی داری ...

میتونست بگه منو عروسم مشکلی نداریم بی احترامی هم بهم نکرده شما چرا دارین جنگ میندازین..فقط سکوت کرد 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

شوهرم میگه همه حق با تو...کلا خودشم میگه همه چی زیر سر مادرمه ..پشتمم بوده خدایی..اما من ازشون بدم م ...

با اون داستان که تعریف کردی بنظرم اومد زیادی حساسی و بزرگش کردی و واقعا چیز خاصی نیست که بخاطرش با اونا قطع رابطه کنی

تو روشون نخند حرف هم نزن. بشین یه گوشه سرت تو گوشی باشه منتظر باش شوهرت بگه بریم خونه . اونم نمیتونه ...

خوبی شوهرم اینکه اصلا آدمی نیست به حرفاشون توجه کنه خودشم پشتمه حتی بهم گفت ببخششون قدر تو رو ندونستن گفتم من آدم با سیاستی نیستم حتی بلد نیستم حفظ ظاهر کنم حتی گریه کردم ابراز ناراحتی کردم از مادر خودم که چرا ی ذره بمن سیاست یاد نداد

با اون داستان که تعریف کردی بنظرم اومد زیادی حساسی و بزرگش کردی و واقعا چیز خاصی نیست که بخاطرش با ا ...

حساس نیستم سه سال خواهرای مادر شوهرم تو‌ همه چیزم دخالت کردن اونا سکوت کردن الانم اینور عمه هاش باز سکوت معنی خانواده چیه پس.....نمیتونم دیگه باهاشون کنار بیام

والا نشسته بودیم تو جمع تو سفر بودیم...عمه ی همسرم برگشت بهم گفت تو بهترین پدر مادر شوهر و همسر دنیا ...

بنظر خودت ارزششو داشت که مخالفت کنی و اینهمه داستان پیش بیاد؟
من بودم الکی با سر تایید میکردم و میخندیدم میگفتم اره اره . یه سری جاها ادم مجبوره سریع موافقت کنه چون اونی که میخاد روبرومون بشینه بحث کنه اصلا دنبال همین بوده که یه فتنه به پا کنه . تو نباید میزاشتی به هدفش برسه . من با هرکی که خیلی مخالفش باشم سریع تایید میکنم که نتونه اتیش به پا کنه . الانم بخاطر اینکه اون عمه شاد نشه بنظرم با پدرشوهر مادرشوهرت مثل قبل باش چون چیز خاصی نبوده و ارزش بحث کردن نداشته .

هیچ چیز دائمی نیست
بنظر خودت ارزششو داشت که مخالفت کنی و اینهمه داستان پیش بیاد؟ من بودم الکی با سر تایید میکردم و میخن ...

برای من خیلی سنگین بود یجا برگشت بهم گفت ما. تو رو پذیرفتیم !!! مگه اونا کین که منو بپذیرن من از نظر خانوادگی و همه‌چیز از اونا سرترم چیه که اینو بهم میگن شعور و فرهنگ پایین میدونم اما من جز خوبی به این خانواده کاری نکردم برا همین سوختم

خوبی شوهرم اینکه اصلا آدمی نیست به حرفاشون توجه کنه خودشم پشتمه حتی بهم گفت ببخششون قدر تو رو ندونست ...

نه تو و نه پدرشوهر مادرشوهرت هیچکدومتون مثل اونایی که میخوان فتنه به پا کنن دو رو و با سیاست نیستین . بهترین راه واسه اینجور ادما اینه که نزاری خانواده رو به هم بزنن . من فک کردم چی شده که تو گفتی فک کردم خود پدرشوهرمادرشوهرت یچیزی بهت پروندن . ما معمولیا ساده تر از این حرفاییم که مثل بقیه بخایم زندگی بقیه رو خراب کنیم

هیچ چیز دائمی نیست
نه تو و نه پدرشوهر مادرشوهرت هیچکدومتون مثل اونایی که میخوان فتنه به پا کنن دو رو و با سیاست نیستین ...

مادر شوهرم اتفاقا خیلی سیاست داره برا همین سکوت کرد خوشحال بود عمه همسرم منو پاره کنه از چشاش مشخص بود حتی بهش گفتم تو پشت من دو رویی می‌کنی که اینا اینجوری کردن راستش عمه های شوهرم آدمایی نبودن که اینجوری کنن هم خودم هم شوهرم شک کردیم که مادر شوهرم حرفی برده پیششون که اینطوری کردن حتی بعد عمش زنگ زد به شوهرم گفت من از جایی پر شده بودم و نمی‌خواستم بحث اینجوری بشه......میدونم همه چیز زیر سر مادر شوهرمه و ازش نمیتونم بگذرم 

برای من خیلی سنگین بود یجا برگشت بهم گفت ما. تو رو پذیرفتیم !!! مگه اونا کین که منو بپذیرن من از نظر ...

بقول مامانم حرف مفت که کنتور نمیندازه و پولی نیست وگرنه خیلیا دهنشون و میبستن
داستان این فتنه ها هم همینه . اونقد بیکار و بی عارن که میگردن ببینن کی خوشحاله کی خوشبخته خرابش کنن ولی تو نباید باخت میدادی . همین که میگفتی اره اره هرچی شما بگین اصلا شما یدونه ای مرسی انتخابم کردین فلان بعدم میخندیدین قشنگ اتیش میگرفتن . نه اینکه سریع ناراحت بشین . میفهمم مشخصه خیلی احساساتی این واسه همینم هست که مردم دست میزارن رو نقطه ضعفتون . آتو دست کسی ندین . اتفاقا من بودم میرفتم برا پدرشوهر مادرشوهر یچیزی میخریدم باهاشون عکس میگرفتم با خوشحالی زیرشم مینوشتم بهترین پدر شوهر مادر شوهر دنیا بعد استوری میکردم که ببینن بفهمن که بینتون خوبه بیشتر بسوزن

هیچ چیز دائمی نیست
نه تو و نه پدرشوهر مادرشوهرت هیچکدومتون مثل اونایی که میخوان فتنه به پا کنن دو رو و با سیاست نیستین ...

مثلا دیشب ک رفتیم خونشون اولا که دخترمو برد تو اتاق نشستن بعدم اومد چایی آورد حرفی هم نزد فقط هی می‌گفت میخوام لباسشویی بخرم و بابات نمیره بخره و این حرفا منم اصلا حرفی در جوابش نزدم ...وقتی خداحافظی کردیم و برگشتیم چند بار هی میومد دخترمو تو بغلم بوس میکرد اما منو نه همیشه اینطور بود که اول منو بوس میکرد پس فتنه خود مادر شوهرمه اگه چیزی نیست کاری نکرد باید سعی می‌کرد منو‌قانع کنه یا نه؟؟؟؟ 

بقول مامانم حرف مفت که کنتور نمیندازه و پولی نیست وگرنه خیلیا دهنشون و میبستن داستان این فتنه ها هم ...

من خیلی کردم دخترم چهل روزش بود بهترین تولد گرفتم برا پدر شوهرم واقعا دلی خواهراشم دعوت کردم .... برگشت بهم گفت تو همه کار براشون می‌کنی اما منت میزاری گفتم کجا منت گذاشتم پیش کی نشستم حرف بزنم!!! میدونم دنبال خرابی بودن من طبق معیار های خودم حرف زدم از مکر و نیرنگ خبر نداشتم الانم نمیتونم به چشم خانواده ببینم خانواده شوهرمو برام همون پدر شوهر مادر شوهر هستن نه بیشتر دیگه هم نمیخوام واقعا ارتباط بگیرم باهاشون وقتی به خانوادم گفتم خیلی سرزنشم کردن که تو زیادی بهشون میدون دادی ما بهت هشدار داده بودیم تو نمیتونی دختر اونا باشی

مثلا دیشب ک رفتیم خونشون اولا که دخترمو برد تو اتاق نشستن بعدم اومد چایی آورد حرفی هم نزد فقط هی می‌ ...

بنظرم اگه شما باهاش خوب باشین هم اینکه شرمنده میشه از کاری که کرده هم اینکه بلاخره تو زن پسرشی مادر نوه اشی . بعید میدونم بخاد ناراحتت کنه چون خوشحالی تو هم براش مهم نباشه خوشحالی اون دوتا براش مهمه . شاید داری اشتباه فکر میکنی اخه اگ بد بود که نمیگفت قدرمونو میدونه و این چیزا . بعدم ناراحت بودی نخاسته بیاد بوست کنه تو خودت یکی لباش اویزون باشه و ناراحت باشه میری بغلش کنی ؟ نه دیگه (:

هیچ چیز دائمی نیست
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792