سلام
من امروز رفتم دیدن زائو یاد زمان خودم اوفتادم که بین تفاوت فرهنگی خانواده ها گیر کرده بودم و دخترم همش گریه میکرد....مامانم و شوهرم دعواشون شد شوهرم دخترمو روز سوم برداشت برد و مامانم ر مجبور شدم بفرستم خونه تا بچه رو برگردونن....شوهرم بدون بچه اومد بعد یکساعت دخترم رو فرستادن.....بعد اون ماجرا بغل هیچکس نمیدادم استرس داشتم