ماست نیستم عزیزم منم خیلی سعی خودمو کردم ولی جنگ و دعوا میشه .موقع مجلس عروسیم بااینکه تمام خرج عروسی رو ما دادیم و پدرشوهرم از قبل گفته بود تمام شاباش‌ها مال عروس و داماد باشه ولی بازم بعد مجلس کل شاباش‌ها رو بردن خونه‌شون یه مقداری برداشتن و بقیه‌اشو فرستادن وقتی بهشون گفتم چرا ؟ دعوا شد و منو مقصر درآوردن و گفتن تو احترام نگه نمیداری به خدا قسم اگه جلوی خودم از پول‌ها برمیداشتن ناراحت نمیشدم ولی همینکه بردن خونه‌شون و بقیه‌شو فرستادن خیلی ناراحتم کرد
حالا مامانو عمه شما مشکلی نداشتن منم هیچ مشکلی با اومدن‌شون ندارم حتی اگه هرهفته بیان ولی اینکه من نیستم و بدون خبر میان و میرن یعنی اینکه من اصلا تو اون زندگی اهمیتی ندارم که حداقل یه تلفن بزنن یه خبری بدن که منم برم خونه‌ام چون اونا اومدن
صدرصد مقصر همسرت هستش
مرگ یبار شیون یبار من با وجود دوتا بچه و۱۵ سال زندگی هرگز هرگز اجازه این بی احترامی و ندیده شدنو همسرم به هیچی کس نداده و نمیده
اگه همسرت نمیتونه رودر رو بگه کارشون زشته میتونه در حضور اونا با شما تماس بگیره بگه عزیزم مامان اینا اومدن خونمون بیا خونه، یکی دوبار تکرار کنه یاد میگرن اگرم بهش اعتراضی کردن بگه مامان زشته مگه من دوست دارم مادر زن پدرزن بدون من یا اطلاع من بیان بخورن و برن این زندگی مشترکه پول فقط مال همسرت نیست که درسته اون کار میکنه ولی تو خانم خونه هستی
چی بگم والا حسابی شوهرتو ساده گیر اوردن ازش میکنن
از طرف من به همسرت بگو تو الان یه خانواده مجزا داری که باید خرح خانواده خودتو بدی. بهش بگو پدر مادرت بعداین همه سال قطعا پس انداز دارن نیازی به پول تو ندارن
در آخر اسی جون اگه میبینی شوهرت باز اجازه ورودشونو میده خودت این بار محکم برخورد کن
دو سه بار وقتی اونون خونت سرد باش مستقیم برو اتاقت یا محل ندع شایو جمع کردن خودشونو
اصلا خونم ب جوش اومد زین حجم پرویی اونا😡😡😡
مشکل از همسرتون هست،چون ایشون هم تو همون خانواده و همون طرز فکر بزرگ شده ،متاسفانه موهای سرت سفید میشه و این ادم و خانواده اش درست نمیشن،
الان فقط خونتون و کلیدتون هست،فردا روز مالکیت بچه و باقی چیز هام برای اون هاس،حرف هم بزنی میگن ماله خودمونه ماله پسرمونه،
فقط همسرتون باید این قضیه رو جمع کنه،
شما تو اون خونه لباس زیر وسایل شخصی دارید ،چطور همینجوری سر میندازن پایین و بیخبر میان🤧
دقیقا من همین اناظار رو از شوهرم دارم که اون بهم خبر بده خانواده‌اش دارن میان قبلا هم بهش گفتم تو حاملگیم هم این اتفاق افتاد من خونه مامانم بودم فهمیدم مادرشوهرم اومده بااینکه دکتر بهم استراحت داده بود ولی رفتم خونه خودم
