به هیشکی نمیتونه نه بگه باید کار همه رو همه جوره انجام بده همه رو راضی نگه داره.ی دختر دایی داره شوهر و بچه داره هربار میاد شهرمون نامزد من میشه راننده شخصیش زنیکه بی عرضه ی اسنپ نمیگیره میگه میترسم خونه کس دیگه ایم میره زنگ نامزدمن میزنن میگن مارو ببر فلان جا .امروزنامزدم میگه بایددختر داییم ببرم بیمارستان بعد که رسوندمت سرکارگفتم ینی چی همش این کارمیکنی مکه رانندشی میذاری ازت سواستفاده کنن میگه عزیزم دختر داییم میگه دیر میشه نمیتونم ببرمت سرکار خودت برو.زنگ زدم گله روم داد میزنه حالا هرچی زنگ زد جوابش ندادم.چجوری درستش کنم؟بار اولش نیس