🤕🤒🫨بیاید بگید این ادم چه اختلال یا بیماری داره ؟🤕🤒🫨

هیچ دوستی نداره و معنای دوستی رو نمیدونه .اگر چیزی ببینه سریع به روی طرف میاره که دور از ادبه .مثلا دندونات خراب باشه میگه اه اه دندوناتو درست کن‌.با اینکه خودش دندوناش داغونتره. .معنای کنایه رو نمیفهمه .همدردی نداره و براحتی حرکات و حرفای زشت میزنه و ادمای اطرافشو میرنجونه و بعدش براش عجیبه چرا ازش فاصله میگیرن .پشتِ پرده ی بلند اتاقای سالن میبخوابه که یه ذره جای باریک و تنگه..به بوی عطر و صدا بشدت حساسه و اگر صدا کمی زیاد باشه یا بوی عطر بیاد شروع به فحاشی میکنه .شغلش رانندگیه و هر روز میره یک جاده ی مستقیم و تکراری و اینو عوض نمیکنه چون دوست نداره برنامه ی تکراریش خراب شه.تن صدای بلند داره نمیدونه هر جا و مکانی باید صداش رو با تُن ها و لحنای مختلف بیان کنه و بلد نیست.بجاش همه جا در حالت عادی صبح یا شب با صدای فریادی بلند خیلیییی بلند در حد دعواهای وحشتناک حرف میزنه ساعت پنج صبح بیدار میشه و سر و صدای عمدی میکنه پای بقیه رو لگد میزنه که اونا هم پاشن تا همه مشغول به یک کار بشن .از کارای اداری و اجتماعی بدش میاد و دوری میکنه انگار نمیفهمه و گیجش میکنه شاید هم جون این کارا جز پو برنامه ی تکراریش نیست ،بدش میاد و انجام نمخواد بده.بیمه هم به این دلیل نداره.مریض بشه بیمارستان نمیره به همین دلایل .لباس هاش مال ده سال پیشه هر روز میپوشه و کلی لباس نو براش خریدن نمیپوشه.وابستگی شدیدی به چیزی که شروع کرده داره حتی لباس باید تا مرز پوسیدگی بره تا ول کنه .بند میکنه به یک چیزی مثل یک نوع بستنی یا بیسکوییت تا هفته هی اونو میخره و چیزای واجب ترو نمیخره بعد از بیسکوییت یهو ول میکنه میچسبه به یک نوع بستنی تا مدتها یهو ول میکنه چیز دیگه .بشدت شلخته هست و ماه ها حموم نمیره.براش دکوراسیون و زیبایی معنا نداره و اجازه نمیده وسیله ی جدید خریده بشه .حتی تو طویله هم باشه فرقی نمیکنه .اجازه نمیده خانوادش دوست و رفیق و اشنا رفت و امد کنن.اگر چیزی که میگه اجرا نشه حمله ور میشه و کتک میزنه.رو نوک پاهاش راه میره و تماس چشمی نداره .خودش رو مخ میدونه و بقیه رو عقب مونده و فاسد صدا میزنه‌.کارهای روزمرش و برنامش یکم تغییر کنه عصبی میشه و فحاشی میکنه.اگر کسی بخواد بره بیرون یا نباشه پریشون میشه چون حالت همیشگی تغییر کرده و مدام میگه اون ادم کثیفیه معلوم نیست چرا بیخودی خونه رو ترک کرده ‌.ساعت هشت میره تا یک ظهر که میاد خونه بعدش تو خونه هست و جایی نمیره خوشش نمیاد خانوادشم جایی برن و اصلا دلش نمیگیره براش اینها مفهومی نداره .