ما سه تا خواهر و یه برادریم پدرو مادرم همه سرمایه زندگیشون به اضافه طلاهای مادرم و چند تا وام رو دادن برادرم که باهاش مغازه بزنه بعد از دوسال به خاطر مشکلاتی مجبور شدن مغازه رو جمع کنن اینبار خونشونم دادن بهش که بکوبن و بسازن خودشونم هر چی داشتن و نداشتن حتی حقوق ماهیانشون رو میذاشتن وسط تا ساختمون تموم بشه حالا اون ساختمون آماده شده ده واحده با سه تا مغازه
الان میگن همه این خونه ها و مغازه ها ماله کامرانه چون خودش زحمت کشیده منو خواهرام خیلی ناراحتیم به نظرتون کار درسته که بریم حرف بزنیم صد در صد ناراحتی پیش میاد ولی دیگه راهی هم برامون نمونده