اتاقش بشدت بهم ریخته بود رفتم گفتم این چه اتاقیه اومدم بیام بیرون بالشت گیر کرد پام منم عصبی شدم پرت کردم خورد بینیش بالشت نرم نرم بود اصلا یک درصد فکر نمیکردم این اتفاق بیفته
انقدر گریه کردم چشمام باز نمیشن
حالم از خودم بهم میخوره
دعا کنید امشب بمیرم
همین روز نوبت روان پزشک گرفتم رفتم دارو داد گفت دو هفته بخور بیا
ولی ذهن دخترم چی دیگه هیچ وقت این اتفاق یادش نمیره کاش بمیرم