من وقتمو پر کردم. در طول سال تو مدرسه غیر دولتی درس میدم تابستون هم کلاس شنا، زبان ، کامپیوتر و .... عصرها که خونه ام برنامه میریزم بچه هامون می برم بیرون که کم نذارم براشون. اما جرایم و خواهر شوهرم شبانه روز خونه ی همین و اصللللا خونه من نمیان و وقتی منو میبینن با هم خییییلی گرم میگیرن انگار که مثلاً خوشحالم که با من رفت و آمد ندارن...از این بابت ناراحت نیستم. از این میسوزم که بچه هاشونو میفرستن خونه من خودشون میشینن به غیبت و آشپزی و ....باهم😞