2777
2789

خسته شدم  هروقت خانواده شوهرش میاد  باید من برم خونه پدربزرگم ک منو نبینن

مامانم ازدواج کرده و بچه داره. جهت اطلاع

دیپلمم رو بگیرم میرم ازین شهر  دیگه نبینم ریخت نحسشونو 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

واااا مگه تو اون خونه زندگی نمی‌کنی ؟ ‌‌

هروقت هم اومدن بمون دیگه 

 



                                   نه تو آنی که همانی ؛ نه من آنم که تو دانی🤍🌱      یا امام رضا ضامن آهو شدی میشه ضامن منم بشی؟💕.          تایپ شخصیتی ESTJ💜
چرا؟ جز اون خانواده هستی دگ چ اشتباهی میکنه مادرت

ن نیستم   فعلا خودمو میزنم به بیخیالی و میگم میخندم تا نشون بدم واسم مهم نیس  ولی اخر میرم از دستشون راحت میشم

میگه دوس ندارم بدونن باما زندگی میکنی

خب شوهرش که میشه ناپدری شما که می‌دونه 

اونم به مامانش تاحالا گفته. دیگه

مگه چیکارش می‌کنی که میگه دوست ندارم بفهمن 

عجب......

                                   نه تو آنی که همانی ؛ نه من آنم که تو دانی🤍🌱      یا امام رضا ضامن آهو شدی میشه ضامن منم بشی؟💕.          تایپ شخصیتی ESTJ💜
واااا مگه تو اون خونه زندگی نمی‌کنی ؟ ‌‌ هروقت هم اومدن بمون دیگه  

نه دستور داده فردا صبح برو  منم خودمو به بیخیالی زدم گفتم باشه. نشون نمیدم ناراحتم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792