خودم یکی از فامیلامون دختره دوست داشته هرشب رستوران و اینا بره پسره بهش گفته تو خونه مامانم غذا هست هر شب از بیرون نخریم...دختره هم بهش برخورده و با مادرش دست به یکی کردند که طلاق میخوام..😐
عاقبت همهی ما زیرِ این خاک آرام خواهیم گرفت ؛ ما که روی آن دمی به همدیگر مجالِ آرامش ندادیم
ن کلا تمام پایه های زندگی اش رو دروغ بود و ب نظرم دختره گناهی نداشت باباش دو تا زن داشت ولی پسره هم حقش نبود دروغ بشنوه و اون پسر چجوری میتونست اعتماد کنه برا بقیه زندگی
من کارم تویه دادگاهه زن و شوهر به خاطر اسم بچه دعواشون میشه خانمه از خونه میاد بیرون و دیگه بر نمیگر ...
سلام عزیزم یک راهنمایی میخوام. وقتی مرد و زن تفام ندارند و زن هم زندگیشو نمیخواد و دادگاه هم رای طلاق صادر کرده ولی زن چند سال طول داده و برا محضر نرفته امضا, آیا رای دادگاه باطل شده؟ مرد چه جوری میتونه الان دوباره ازدواج کنه؟ لطفا راهنمایی کنید ممنون
آره خیلی،،جزء عجایبن.😄😄بچه ها شون هم جالبه بر عکس خانواده ی من که از هم جدا نشدن و هر روز خدا دعوا راه مینداختن خیلی آروم و درس خونن.
هر چی بیش تر می گذره،بیش تر به این شعر می رسم که می گه:غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد....//خدا گر پرده بردارد ز روی کارِ آدم ها....چه شادی ها خورد بر هم....چا بازی ها شود رسوا....یکی خندد ز آبادی....یکی گرید ز بر بادی....یکی از جان کند شادی....یکی از دل کند غوغا....چه کاذب ها شود صادق....چه صادق ها شود کاذب....چه عابد ها شود فاسق....چه فاسق ها شود عابد....چه زشتی ها شود رنگین....چه تلخی ها شود شیرین....چه بالا ها رود پایین....عجب صبری خدا دارد که پرده بر نمی دارد!! //سر بر شانه ی خدا بگذار،تا قصه ی عشق را چنان زیبا بخواند که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت،به رقص درآیی،قصه ی عشق،انسان بودن ما ست!!//