2777
2789
بیچاره بچه گیر دوتا ادم بی مسئولیت افتاده🤦‍♀️

خواهر دیگ خسته شدم الان یه ماهه حتی حال بچمونم نمیپرسه 

بابای من از ساعت ۶صبح تا ۲۰ شب کار میکنه دستاش میسوزن از شدت داغی سفال ،آخه انصافه 

15سالم بــود ک عاشقت شدم ،با حرفات خامم کردی و عقل از سرن پروندی ،دیگ هیچی برام مهـــم نبود(ن آبروی پدر ن مادر)،همه ی زندگیم تو شــده بودی،خونوادم مخالفت کردن و من تو رو انتخاب کردم حتی حاضر شدم بخاطرت آبروی بابامو ببرم،همه چی ب خوبی پیش رف خونوادمم قبولت کردن روز جشن فرا رسید و من بخاطر آرایشگری ک تو انتخاب کردی بعد 6 روز از عقدمون یه سیلی خوردم،اونروز پیش همه حتی غریبه ها هم خورد شدم،از اونروز ب بعد دیگ هیچی مث قبل نشد،من بجای روزای خوش،روزای بد زندگیمو گذروندم،بخاطر حـــرفات،مـادرت منو تحقیر کرد پیش عروس داییم،از اونروز دیگ خیلی پیر شدم دیگ همون دختری نشدم ک بقیه میشناختن شدم یه دختر سرد و بی احساس،دلم شد مث سنگ الانم ک 20 سالمه وقتی بهم نگا میکنن فک میکنن من یه زن 30 سالم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

اصن چی گفتی:/

من الان یه ماهه قهرم خونه بابامم بچمم پیشمه ،ن شوهرم ن خونوادش نیومدن دنبالم 


منم ب بابام میگم زنگ بزن ب شوهرم بگو بیا بیرون بچت و تحویل بدم بهت خدایی نکرده سرش ب جایی میخوره یا یه بلایی سرش میاد ،دست از سر من برنمیداری 


شناسنامه و ستد ازدواج دخترم و بده من 


تو ب بچت رحم نمیکنی من چرا بهش رحم بکنم

15سالم بــود ک عاشقت شدم ،با حرفات خامم کردی و عقل از سرن پروندی ،دیگ هیچی برام مهـــم نبود(ن آبروی پدر ن مادر)،همه ی زندگیم تو شــده بودی،خونوادم مخالفت کردن و من تو رو انتخاب کردم حتی حاضر شدم بخاطرت آبروی بابامو ببرم،همه چی ب خوبی پیش رف خونوادمم قبولت کردن روز جشن فرا رسید و من بخاطر آرایشگری ک تو انتخاب کردی بعد 6 روز از عقدمون یه سیلی خوردم،اونروز پیش همه حتی غریبه ها هم خورد شدم،از اونروز ب بعد دیگ هیچی مث قبل نشد،من بجای روزای خوش،روزای بد زندگیمو گذروندم،بخاطر حـــرفات،مـادرت منو تحقیر کرد پیش عروس داییم،از اونروز دیگ خیلی پیر شدم دیگ همون دختری نشدم ک بقیه میشناختن شدم یه دختر سرد و بی احساس،دلم شد مث سنگ الانم ک 20 سالمه وقتی بهم نگا میکنن فک میکنن من یه زن 30 سالم
خب خودت بچتو نمیخوای

خواهر انصافه آخه بابام از ۶صبح تا ۲۰شب کار بکنه ،خرج مای بی‌بی و شیرخشک بچه ی من بکنه 

والا حتی جمعه ها هم تعطیل نمیشن ،از شدت داغ بودن سفالها دستاش میسوزن هرروز پماد سوختگی میزنه 

چیکار کنم والا من موندم ب امام زمان خستم

15سالم بــود ک عاشقت شدم ،با حرفات خامم کردی و عقل از سرن پروندی ،دیگ هیچی برام مهـــم نبود(ن آبروی پدر ن مادر)،همه ی زندگیم تو شــده بودی،خونوادم مخالفت کردن و من تو رو انتخاب کردم حتی حاضر شدم بخاطرت آبروی بابامو ببرم،همه چی ب خوبی پیش رف خونوادمم قبولت کردن روز جشن فرا رسید و من بخاطر آرایشگری ک تو انتخاب کردی بعد 6 روز از عقدمون یه سیلی خوردم،اونروز پیش همه حتی غریبه ها هم خورد شدم،از اونروز ب بعد دیگ هیچی مث قبل نشد،من بجای روزای خوش،روزای بد زندگیمو گذروندم،بخاطر حـــرفات،مـادرت منو تحقیر کرد پیش عروس داییم،از اونروز دیگ خیلی پیر شدم دیگ همون دختری نشدم ک بقیه میشناختن شدم یه دختر سرد و بی احساس،دلم شد مث سنگ الانم ک 20 سالمه وقتی بهم نگا میکنن فک میکنن من یه زن 30 سالم
بچه ی شما مگه نیست؟ خودتون دلتون میاد اون بچه رو از خودتون دور کنید؟ دعوای بزرگترا به بچه ها ربطی ...

من الان یه ماهه قهرم خونه بابامم بچمم پیشمه ،ن شوهرم ن خونوادش نیومدن دنبالم 


منم ب بابام میگم زنگ بزن ب شوهرم بگو بیا بیرون بچت و تحویل بدم بهت خدایی نکرده سرش ب جایی میخوره یا یه بلایی سرش میاد ،دست از سر من برنمیداری 


شناسنامه و ستد ازدواج دخترم و بده من 


تو ب بچت رحم نمیکنی من چرا بهش رحم بکنم

15سالم بــود ک عاشقت شدم ،با حرفات خامم کردی و عقل از سرن پروندی ،دیگ هیچی برام مهـــم نبود(ن آبروی پدر ن مادر)،همه ی زندگیم تو شــده بودی،خونوادم مخالفت کردن و من تو رو انتخاب کردم حتی حاضر شدم بخاطرت آبروی بابامو ببرم،همه چی ب خوبی پیش رف خونوادمم قبولت کردن روز جشن فرا رسید و من بخاطر آرایشگری ک تو انتخاب کردی بعد 6 روز از عقدمون یه سیلی خوردم،اونروز پیش همه حتی غریبه ها هم خورد شدم،از اونروز ب بعد دیگ هیچی مث قبل نشد،من بجای روزای خوش،روزای بد زندگیمو گذروندم،بخاطر حـــرفات،مـادرت منو تحقیر کرد پیش عروس داییم،از اونروز دیگ خیلی پیر شدم دیگ همون دختری نشدم ک بقیه میشناختن شدم یه دختر سرد و بی احساس،دلم شد مث سنگ الانم ک 20 سالمه وقتی بهم نگا میکنن فک میکنن من یه زن 30 سالم

براش شماره کارت بفرست بگو پول بزن مای بی بی و شیر خشک بچت بخرم 

اگه چیزی گفت بگو بابای من وظیفه نداره خرج بچه تورو بده 

باباتو ننداز جلو شما اول تا آخر باهم خوب میشید ولی خانوادتو خراب نکن پیشش 

خدایا شکرت🙏🙏🙏
تو این مدت همسرت سراغی ازتون نگرفته؟ برای همین ناراحتی؟ میخوای بچه واسطه بشه همسرت بیاد؟ چون اگه بچه ...

خواهر من الان یه ماهه با بچم اومدم قهر 

ن شوهرم ن خونوادش ن زنگ زدن ن اومدن دنبالم 

امروز اومد یکی گف ک مادرشوهرت نمیذاره شوهرت بیاد دنبالت میگن هر جوری رف همونجوری برگرده

15سالم بــود ک عاشقت شدم ،با حرفات خامم کردی و عقل از سرن پروندی ،دیگ هیچی برام مهـــم نبود(ن آبروی پدر ن مادر)،همه ی زندگیم تو شــده بودی،خونوادم مخالفت کردن و من تو رو انتخاب کردم حتی حاضر شدم بخاطرت آبروی بابامو ببرم،همه چی ب خوبی پیش رف خونوادمم قبولت کردن روز جشن فرا رسید و من بخاطر آرایشگری ک تو انتخاب کردی بعد 6 روز از عقدمون یه سیلی خوردم،اونروز پیش همه حتی غریبه ها هم خورد شدم،از اونروز ب بعد دیگ هیچی مث قبل نشد،من بجای روزای خوش،روزای بد زندگیمو گذروندم،بخاطر حـــرفات،مـادرت منو تحقیر کرد پیش عروس داییم،از اونروز دیگ خیلی پیر شدم دیگ همون دختری نشدم ک بقیه میشناختن شدم یه دختر سرد و بی احساس،دلم شد مث سنگ الانم ک 20 سالمه وقتی بهم نگا میکنن فک میکنن من یه زن 30 سالم
خواهر انصافه آخه بابام از ۶صبح تا ۲۰شب کار بکنه ،خرج مای بی‌بی و شیرخشک بچه ی من بکنه  والا حت ...

چرا خودت زنگ نمیزنی بهش بگو خرج بچتو بده 

ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم! بگذار بگویند غیرمنطقی هستیم یا ضد اجتماعی هستیم، اما به این می‌ارزد که خودمان باشیم. تا زمانی که رفتار ما و تصمیم‌های ما به کسی آسیبی نمی‌زند، ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم. چقدر زندگی‌ها که با این توضیح خواستن‌ها و تلاش‌های بیهوده برای قانع کردن دیگران بر باد رفته‌اند 
من الان یه ماهه قهرم خونه بابامم بچمم پیشمه ،ن شوهرم ن خونوادش نیومدن دنبالم  منم ب بابام م ...

من فهمیدم چی نوشتین ولی بچتو به کسی نده تو دعوا قربانیش نکن تو مادرشی و مسئولیتش با تو هستش برو از همسرت شکایت کن بابت نفقه ولی بچه رو بهش نده

زندگی ذره ی کاهیست که کوهش کردیم
خواهر من الان یه ماهه با بچم اومدم قهر  ن شوهرم ن خونوادش ن زنگ زدن ن اومدن دنبالم  امرو ...

متوجه شدم که عصبانیتت بخاطر بچه نیست و از همسرت ناراحتی زنگ بزن به خودش جواب نداد خانوادش بگو خرج بچمو بدید خودت بیفت جلو اگه به پدرت حرفی بزنن دیگه هیچ جوره درست نمیشه 

ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم! بگذار بگویند غیرمنطقی هستیم یا ضد اجتماعی هستیم، اما به این می‌ارزد که خودمان باشیم. تا زمانی که رفتار ما و تصمیم‌های ما به کسی آسیبی نمی‌زند، ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم. چقدر زندگی‌ها که با این توضیح خواستن‌ها و تلاش‌های بیهوده برای قانع کردن دیگران بر باد رفته‌اند 
خواهر من الان یه ماهه با بچم اومدم قهر  ن شوهرم ن خونوادش ن زنگ زدن ن اومدن دنبالم  امرو ...

خودت ب هر کدومشون که رفتارش بهتره بگو یا پول پوشک وشیر خشک بچه رو بفرسته یا بیاد ببرش 


خواهر دیگ خسته شدم الان یه ماهه حتی حال بچمونم نمیپرسه  بابای من از ساعت ۶صبح تا ۲۰ شب کار میک ...

پیام بده بگو پول خرج بچتو بفرس نمیفرستی بچه رو بیا ببر خودتون نگه دارین پدرمن موظف نیس بچتو نگه داره

تا یه لباس رنگی نپوشی نمیفهمی که مشکی زیادم بهت نمیاد! تا کارما زنگ خونَتو نزنه به خودت نمیای! تا قلبت نشکنه مغزت کار نمیکنه! تا عاشق شکلات نباشی نمیفهمی که رژیم سخته! تا از دستت نره ارزشش رو نمیفهمی! تا دوستاتو نشناسی دو دستی به خانوادت نمیچسبی! ما آدمای نرسیدن یا نفهمیدن و درک نکردن نیستیم! فقط مشکل اینه که دیر به خودمون میایم. مهم نیست چند سالته؛ اگه اینارو درک کردی تو این زندِگیو بُردی.
من الان یه ماهه قهرم خونه بابامم بچمم پیشمه ،ن شوهرم ن خونوادش نیومدن دنبالم  منم ب بابام م ...

عزیزم می دونم ناراحت وعصبانی هستی ولی یه کم فکرکن اگه یه ساعت ازبچت دورباشی می تونی تحمل کنی هزارجورفکروخیال میاد توسرت که الان خوابه بیداره گشنست تشنست ولی این وسط بچه هیچ گناهی نداره نه خودت رواذیت کن نه اون بچه ی طفل معصوم رو سعی کن تو عصبانیت تصمیم نگیری یه کم آرم ترشدی به مسله فکرکن تا تصمیم درستی بگیری

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز