میخام ب بابام بگم ب شوهرم زنگ بزنه بگه بیا بچت و تحویل بگیر ،من بچتم ....

تكميلي

عضویت: 1397/09/07

تعداد پست: 6065

من تو شرایطط نیستم اما درکت میکنم . فکر میکنی جدا بشی چه شرایط منتظرته تو الان یک مادری باید اول از همه تو زندگی فقط به فکره بچت باشی .باید چشمات رو ببندی رو همچی هیچ مردی کامل و خوب نیست حالا مورد شما بدتره ولی بچه تو تنها چیزیه که از وجودته

برای سلامتی بچم یک صلوات برای سلامتی امام زمان بفرستید .💓🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡

1402/03/07

|

00:08

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

banoesh

عضویت: 1401/03/27

تعداد پست: 291

عزیزم خبری ازشوهرت نشد نیومد دنبالت من همش ب فکرخودت وبچه تم هرروز میام تایپکت رونگاه می کنم ببینم رفتی سرخونه زندگیت چون بابچه کوچیک خیلی سخته 

1402/03/09

|

15:23

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

hamonhaftadi76

عضویت: 1402/01/25

تعداد پست: 5530

فک کنم اسی بچه ی زن دیگ دیگ شوهرشو داره نگه میداره منکه اینو فهمیدم ،😂😂😂

درخواست دوستی ندید لطفا با تشکر،🙏🤗.دعای همیشگیم....سلامتی همه خانوادم،خوشبختی بچه هام،خوشبختی خودم.ی خونه سه اتاق خوابه.ی ماشین خوشگل،😍

1402/03/09

|

15:25

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ثنااااا_سادات

عضویت: 1397/05/25

تعداد پست: 251

من الان یه ماهه قهرم خونه بابامم بچمم پیشمه ،ن شوهرم ن خونوادش نیومدن دنبالم  منم ب بابام میگم ...

چی کار کردی آخرش برگشتی سر خونه زندگیت؟

1402/03/29

|

00:46

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

غم_بی_پایان

مدیر استارتر

عضویت: 1401/10/04

تعداد پست: 1030

عزیزم خبری ازشوهرت نشد نیومد دنبالت من همش ب فکرخودت وبچه تم هرروز میام تایپکت رونگاه می کنم ببینم ر ...

سلام آره برادرشوهرم اومد دنبالم 

۷روزی میشه گوشیم و گرفته بود امروز داد

15سالم بــود ک عاشقت شدم ،با حرفات خامم کردی و عقل از سرن پروندی ،دیگ هیچی برام مهـــم نبود(ن آبروی پدر ن مادر)،همه ی زندگیم تو شــده بودی،خونوادم مخالفت کردن و من تو رو انتخاب کردم حتی حاضر شدم بخاطرت آبروی بابامو ببرم،همه چی ب خوبی پیش رف خونوادمم قبولت کردن روز جشن فرا رسید و من بخاطر آرایشگری ک تو انتخاب کردی بعد 6 روز از عقدمون یه سیلی خوردم،اونروز پیش همه حتی غریبه ها هم خورد شدم،از اونروز ب بعد دیگ هیچی مث قبل نشد،من بجای روزای خوش،روزای بد زندگیمو گذروندم،بخاطر حـــرفات،مـادرت منو تحقیر کرد پیش عروس داییم،از اونروز دیگ خیلی پیر شدم دیگ همون دختری نشدم ک بقیه میشناختن شدم یه دختر سرد و بی احساس،دلم شد مث سنگ الانم ک 20 سالمه وقتی بهم نگا میکنن فک میکنن من یه زن 30 سالم

1402/03/31

|

17:47

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

غم_بی_پایان

مدیر استارتر

عضویت: 1401/10/04

تعداد پست: 1030

چی کار کردی آخرش برگشتی سر خونه زندگیت؟

۷روزه اومدم گوشیمم گرفته بود امروز داد 

برادرشوهرم اومد دنبالم ،خدا زندگی همه رو درست کنه 

15سالم بــود ک عاشقت شدم ،با حرفات خامم کردی و عقل از سرن پروندی ،دیگ هیچی برام مهـــم نبود(ن آبروی پدر ن مادر)،همه ی زندگیم تو شــده بودی،خونوادم مخالفت کردن و من تو رو انتخاب کردم حتی حاضر شدم بخاطرت آبروی بابامو ببرم،همه چی ب خوبی پیش رف خونوادمم قبولت کردن روز جشن فرا رسید و من بخاطر آرایشگری ک تو انتخاب کردی بعد 6 روز از عقدمون یه سیلی خوردم،اونروز پیش همه حتی غریبه ها هم خورد شدم،از اونروز ب بعد دیگ هیچی مث قبل نشد،من بجای روزای خوش،روزای بد زندگیمو گذروندم،بخاطر حـــرفات،مـادرت منو تحقیر کرد پیش عروس داییم،از اونروز دیگ خیلی پیر شدم دیگ همون دختری نشدم ک بقیه میشناختن شدم یه دختر سرد و بی احساس،دلم شد مث سنگ الانم ک 20 سالمه وقتی بهم نگا میکنن فک میکنن من یه زن 30 سالم

1402/03/31

|

17:48

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب