سلام من چندصفحه ی اول رو خوندم فقط
میخوام بهت بگم منم دقیقا همین مشکل رو داشتم
خانواده ی همسرم میگفتن یا مهریه ی کم یا باید تعهد بده که ازش نمیگیره هیچ وقت
بابام خدابیامرز خیلی ناراحت شد گفت مگه بچه بازیه اومد تو اتاق بهم گفت اینارو میندازم بیرون ولی بفهمم یبار دیگه با هم حرف زدین توروهم ازخونه میندازم بیرون😥
خانواده ی همسرم سرهمین بحثا کوتاه نیومدن و قهرکردن رفتن ولی همسرم موند هرچی بهش،گفتن بیا بریم گفت نه نمیام😄
باورم نمیشد مونده بود
دوست بابام بردش تو حیاط باهاش حرف زد گفت خیلی خوشم اومد موندی پای عشقت شک نکن دختر خوبی انتخاب کردی وفلان شوهرم گفت بخاطر همین میخوامش ومهریه هم هرچی بگن قبوله ۵۰۰ تا بود
خلاصه به بابام گفت فقط دیگه ازین به بعد یوقت بهم نگی توفلان مراسمت چرا خانواده ت نیستن من خودمم خانواده ای ندارم و....الان ده سال میگذره ودوتام بچه دارم😄
اگر پسری دختری رو بخواد غیر ممکنه کوتاه بیاد