دیشب تند برخورد کردم با یه مسئله که حق با من بود از دیشب چندین بار معذرت خواستم سرکار بود از صبح بهش زنگ میزدم هی بد جوابم میداد مثلا گوشیش اشغال بود گفتم با کی هستی گفت با دوست دخترم 
بعدش دوباره زنگ زدم گفتم کی میای گفت به وقتش منم ناراحت گفتم من زنتم چرا اینجوری حرف میزنی گفت بلبل زبون شدی باز منم اعصبانی شدم داد زدم گفتم فکر کردی کی هستی و ..
خسته شدم دوماهه ازدواج کردم تو شهر قریب دلم میخواد بمیرم