چند روز پیش زایمان کردم یکشب بیمارستان بودم مادرش اومد پیشم روزم خواهرم بود بعدش اومدم خونه مامانم ،میومدن سر میزدن با دست خالی هی تعارف که چی میخوری برات بیاریم خودشون عقلشون نمیرسید یه چیزی دست بگیرن بیارن هی میگفتن اینجا مادرتو اذیت میکنی بیا بریم خونه ما،منم گفتم لابد راس میگن اینا هیچی نمیارن میخوان من برم خونه شون از خودمو بچه م اونجا مراقبت کنن صبحش گفتم بعدازظهر برمیگردم وقتی رفتم دیدم هیشکی خونه نیس فقط خواهرشوهرم که برداشته یه قابلمه اشکنه بار گذاشته نه کسی بود برا پسرم اسپندی دود کنه نه مرغی جلو پا پسرم سر ببرن هیچ هیچ رفته بودن خونه خاله شون خیلی دلم گرفت و قهر کردم رفتم خونه خودم ازون روز اونا از من رو برمیگردونن شوهرمم پر کردن حقو میده به اونا اصلا نمیاد سمت منو بچه م بگه زایمان کرده محبت میخواد یا ده دقیقه بچه رو بگیرم ،فقط برا درد دل اینجا گفتم یکم آروم شم
واقعا عجب انتظاراتی داری اگه میخوای در آرامش باشی توقع نداشته باش
چقد بیشعورن
الهی عزیزم درکت میکنم چقد غمگینی 🥺🥺🥺❤❤
آخی عزیزم خودت ناراحت نکن..
حق داری ،اگر واقعا همین طور باشه ک میگی.
چون آدم زایمان می‌کنه حساس میشه
خوب شاید خبر نداشتن تو می خوای بری خونشون بعدشم تو مادرشوهر رو نمیشناسی
حق داری بخدا حق داری میرفتی خونه مادرت میزاشتت رو سر
باید میرفتی خونه مادرت
عزیزم حق با توئه ولی شاید رفتن خونه خالشون چیزیش شده ک رفتن
اونا بیشعور هستن تو غصه نخور...
اینم بدون پدر شوهر من واسه پسر اولم نیومد دیدنش پسرم بزرگ شد الان میره سر خاکش آب می پاشه ...بیخیال
فدای یه تار مو بچه ات...
منم درکت مبکنم چی میگی
ولی کدوم خانواده شوهری با عروسشون خوب بوده که ما باشیم
بیخیالشون فدا سر پسرت
خدا فرشته داده بهت کار شیاطین نداشته باش😂🤭
خوب نباید می رفتی. وقتی دست خالی میان انتظار داری ازت پذیرایی کنن. بماند که تا الان باید اخلاقشون دستت می اومد
عزیزم تو حالا تازه زایمان کردی حال روحیت هم خوب نیست و حساسی میدونم و خودم چند وقت پیش این دورانو گذروندم
اما گلم سعی کن رو پا خودت باشی.. نه مادرت نه مادرشوهرت ... هرچه زودتر بری سر زندگیت برای روحیه خودتم بهتره
راستی گلم من یاد گرفتم توی زندگیم از هیچ کس انتظار هیچ چیز نداشته باشم... اینطوری آرامشم بیشتره❤🌺
