خیلی از بچگی حسرتشو خوردم ، پدری نکرد برام ، همیشه من تلاش کردم دوستم داشته باشه ، من بچه اش بودم ولی من بزرگتری میکردم من میبخشیدم من کوتاه میومدم من گذشت میکردم تا به هر نحوی شده دوستم داشته باشه.....بیست سالمه ولی هنوز دنبال توجه و محبتشم اون بدش میاد ازم....من پدر میخام میخام تکیه گاهک باشه میخوام دلم به بایام گرم باشه ، اون بهم گفت تو هیچی نیستی ، چرا خودتو نمیکشی چرا زنده ای ، هیچ ارزشی نداری ، هیچ گ.......:ه.......:ی نیستی ، قلیم خورد نشه اونوخ ینظرتون؟؟؟؟؟
😭
بیا بغلم
💔
نمیدونم پدر داشتن چه مدلیه چون من تو کودمی پدرم فوت شده
اما پدرشوهرم مرد خوبیه ولی برا شوهرم متاسفانه بدترین پدر بوده و شوهرم پر از عقده ست
تو تنها نیستی منم مث تو ام
منم دیگه بریدم
هر روز بیشتر دارم نسبت بهش بیحس میشم
هر زخم زبونی که تو شرایط بدم بهم میزنه دردش از هزارتا کتک و شکنجه بدتره
ولی من همیشه احترامشو نگه داشتم همیشه تو جمع جرف کیزد نگاهش میکردم وقتی کارای لجبازامه میکرد بقیه باهاش دعوا میکردم من با گفتگو و صحبت ازش انتقاد میکردم... و دقیقا از من بیشتر از همه متنفره
اما من ازین خوشالم اونه ک محبت منو از دست میده نه من
خوشالم ک من درست رفتار مزدم
خوشالم ک کیتونم با کینه نداشتن ازش برا یچه خام در اسنده پدر ولقعی انتخاب کنم
تو هم کینه شو بریز دور
کسنه خودتو خفه میکنه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
14 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
16 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
