گوشت تنظیم بازار اورده بود به مرده با یه قیافه ...
اومد هول هول اون چرخ خرید ها رو پر کرد گوشت فروشنده گفت چیکار میکنی بکی دو بسته بیشتر نمیتونی ببری میگه با خانم غلامی هماهنگ کردم صبح اومدم بردم نتونستم زیاد ببرم گفت بیا بعد از ظهر ببر هر چقدر ببری مشکلی نیست پیش زنگ بزن بپرس هر چی گوشت تنظبم بازار بود فروختن به یه نفر حالم از قیافه اش به هم خورد بخدا انگار از قحطی اومده بود مردک