بهش زنگزدم گفت کار دارم خودممیزنم بعد دیگنزد اومد خونه دیدم زنگ زده ب مامانش و آبجی شو رفیقاش منم عصبی شدم گفتم من حالم بد بود سرما خورده بودممیخواستم بگم بهت گفتی بعد زنگ میزنی منمنتظرت موندمنزدی و
.....بحثمون شد بعدمگفت ب ...بچم ک حساسی من هروقت بخوام زنگمیزنم پیام میدم..بعدم اومدم اتاق خوابیدم اومد گوشیم چکمیکنه بچه روهم گذاشت بغلم و رفت..الانممثل خرس خوابیده