جاریم رفته کربلاوبرگشته مابرای زیارت قبولی یه دسته گل وشیرینی بردیم ویه نیم سکه چون همسرم گفت برادرموبچش اولین باره میرن زشته دست خالی بریم اون هیچی به ماندادچندروزپیش مادرشوهرم یه بسته پولکی ونقل ونبات ویه روسری دادوگفت فلانی گفته این سوغات شماهست اونشب یادش رفته بده
من به جاریم پیام دادم وگفتم ممنون بابت سوغاتیااونم گفت کدوم سوغاتی منم دیگه جواب ندادم امکانش هست مادرشوهرم خودش داده باشه اینارو!من احساس بدی گرفتم کلاازسرشبه توفکرم