دقیقا
حالا من مجرد بودم رعابت میکردن خونوادم سکوت مطلق بود تاریک میخوابیدم ی نوافن میخوردم بیدار میشدم خوب بودم
بعد ازدواج همسرم صدای تی وی یا اهنگ تا آخر تمام چراغها روشن بوی سیگار استرس شدیدم میده تازه اتقدر بدبختم سردرد میگیرم باید ازش پنهون کنم وگرنه درد میذاره رو دردام 🥺 بعد ازدواج انقدر سردردام فجیع شده نوافن ک هیچ سوماتریپتان و ناپروکسن با هم میخورم باز یک هفته درد میکشه منو خوب نمیشه یخ میدارم رو سرم میرم بیمارستان امپول و سرم
تازه از قبل شروع درد تا چند روز بعدش انکار ک ام اس داشته باشم دست و پاهام بیجون فلج