2777
2789
عنوان

حماقت های بی انتهای من

1419 بازدید | 49 پست

چندین سال پیش من بعد از یه سال و نیم رفت و آمد با یکی از همکلاسی هام نامزد کردم. 

اونموقع طبیعتا خیلی بچه تر از الان بودم و واقعا احساس دوست داشتن عمیقی هم نسبت به طرف مقابلم داشتم اما اون به وضوح این حس رو به من نداشت. در نهایت هم با اصرارهای مداوم من راضی شده بود و از همون اول هم مدام منو تحقیر می کرد‌‌؛ حتا در حضور دیگران و من هیچی بهش نمیگفتم. کم کم متوجه شده بودم دلش پیش نفر قبلی زندگیشه که ولش کرده بود و مدام در مورد اون با من درددل می کرد و این کارش واقعا منو آزار می داد و فکر می کنم قصدشم همین بود. در تمام مدت ۶ ماهه ی نامزدی ما دو روز خوش هم نداشتیم و هر روز سر یه مساله ای ایشون به من گیر می داد و دعوا می کرد و تحقیرم می کرد و این اواخر حتا چندین بار دست هم روی من بلند کرد. من از همون ماه اول نسبت به رابطه دلسرد شده بودم اما وقتی بهش می گفتم جدا بشیم با دعوا و نفرین و این چیزا به زور نگهم میداشت و من برام سوال بود که این آدمی که از من متنفره چرا قبول کرده با من باشه و اصلا چرا میخواد منو نگه داره در حالی که مدام با جدا شدنش از من تهدیدم می کنه.

بهرحال گذشت و دی ماه بود؛ ماه آخر رابطمون. من برای یه معامله ی کوچیک رفته بودم شهر خودمون و اون باهام نیومد. اونجا متوجه کسری قابل توجه حساب پس اندازم شدم که کلا ازش استفاده نمی کردم و به همین دلیل پیامکش هم وصل نبود. اونموقع هنوز چیزی به اسم رمز پویا وجود نداشت و من پرینت حسابم رو گرفتم و متوجه شدم در طول ۵ ماه گذشته مدام مبالغ مختلفی از این کارت برداشت شده. از روی چندتا از شماره کارتای واریزی متوجه شدم که حساب به نام همین نامزد منه و اون لحظه خورد شدم. انگار تازه همه چی برام روشن شد که چرا با من بوده چون در طول رابطه هم مدام از من میخواست که بهش پول بدم یا براش کادوهای گرون بخرم و این کار هر روز بود. من اونموقع ماهی ۶ تومن در میاوردم و مدام در حال خرید برای ایشون بودم. فقط رستوران های خیلی گرون میومد و گرون ترین غذاها رو سفارش میداد و توو هفته دو سه بار مجبورم می کرد که بریم هتل بمونیم. بعد که برگشتم موضوع رو باهاش مطرح کردم و اون گفت که وقتی فهمیده اون کارت پس اندازمه ازش عکس گرفته و چون میدونسته پیامک برام نمیاد ازش استفاده می کرده. توی اون ۵ ماه ۳۲ میلیون از اون کارت برداشت کرده بود و این بخش خوب ماجراست؛ چون قسمت دردناک ماجرا این بود که ایشون هیچ پشیمونی ای از این کار نداشت و خودش رو محق میدونست و میگفت من تورو دوست نداشتم و باید دلمو به یه چیزیت خوش می کردم دیگه.

و من هنوز نفهمیدم چطور اینقدر این آدم رو دوست داشتم؟ 

ظاهر به شدت معمولی ای هم داشت و به خاطر خوشگلی نبود مسلما

تمام دوست های مشترکمون حتا می گفتن که من از اون بهترم و اون در هیچ زمینه ای به من نمیخوره و لایقم نیست اما من حماقت کردم باز.

تنها چیزی که هنوز آزارم میده این میزان از وقاحت و پررویی بعضی از آدماست که با بی ارزشی و بی عزت نفسی ذاتیشون قاطی شده که حاضرن اینقدر راحت از خودشون متنفر باشن و دست به همچین کارهایی بزنن و به کارشون افتخار هم بکنن.

خُنَک آن قمار بازی که بِباخت آنچه بودش / بِنمانْد هیچش الا هوس قمار دیگر

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

عجبببب یادم باشه به کسی اعتماد نکنم 

همین چیزا رو میبینم میگم عشق وجود نداره دیگه🥲 

راستش انسان جایز الخطا است ولی خوب منم این رو نمی‌فهمم و وقتی خطایی میکنم هعی خودم و اذیت و کوچیک میکنم پیش خودم که احمق این چه کاری بود!

یه چیزی بهتون بگم بین خودمون و نی نی سایتی ها بمونه😅 

گاهی یه سری تجربه ها باید به دست بیاد ..

مثلا شاید اگه این تجربه رو نمیکردید بعدا به یکی راحت اعتماد میکردید و اتفاقات دردناک تری می افتاد

کاربری دست دو نفره نه به انتظار کسی ! نه انتظار از کسی ! خودم میتونم مثل ماه بدرخشم🌙

شما آقایی؟

متاسفم آدم بدی به پستت خورده

من همسرم پولی نداره وضعمون معمولیه حتی ۵ میلیون هم پس انداز نداریم اما واقعا کنار هم خوشبختیم

انشالله آدم زندگی شماهم یه روزی سر راهت قرار بگیره

چو دل بستم به خدا؛حسبی الله و کفی💕
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز