فردا مامانم و همسرش رو دعوت کرده بودیم شام که امروز مامانم زنگ زد گفت نمی‌تونیم بیایم نگه دارین برای وقت دیگه
به همسرم گفتم که هفته بعد دعوت کنیم گفت باشه هر وقت وقت شد دعوت میکنیم بعد نمی‌دونم به شوخی یا جدی گفت خرجمون موند تو جیبمون .قراره دو هفته بعد بریم مسافرت گفت قبل رفتنمون دعوت کنیم دیگه
حس کردم یه جوری حرف میزد انگار. فقط میخواست از سرش وا کنه
چیزی نگفته بنده حساس شدی
ن بابا همه چیو دیگ ب دل نگیر
من یکی دعوت میکردم اون روز یهو بگه نمیتونم بیام تا چنددد وقت دگ دعوت نمیکنن
اوووه چ حساسی چیزبدی نگفته که
اه شوهره دیگه چه انتظاری دارید؟؟؟؟؟؟؟
خوب حق داره . چرا این همه سخت میگیری . با این همه خرج و مخارج سنگین حرف بدی نزده .
چقد حساسی شما
بنده خدا حرف بدی نزده
نه بابا حساس نشو شوخی کردخ به خودت نگیر
خب آدم یه جوری میشه وقتی مهمونش مهمونی رو کنسل میکنه.ناراحت نباشین، بحث هم نکنین چون سودی نداره براتون
همونطور که ما از مادرشوهرامون خوشمون نمیاد شوهرامونم قطعا از مادرای ما خوششون نمیاد
حرف خاصی نزده که
