سعی میکنم همه چیو همین پیام اول بگم که راحت تر نظر بدید
من 21 سالمه و همسرم 30
فامیلیم
خوب چهار ساله عقد کردیم و نزدیک یک و نیم ساله خونه خودمونیم
پدر و مادرش خیلی اذیتمون کردن و طبقه بالای خونه مادر شوهر میشینیم
خانواده اش رعایت نمیکنند خیلی چیز ها رو پدر و مادرش دخالت میکنند
من همون دوران نامزدی بهش گفتم که جدا بریم
جدا خونه بگیریم قبول نکرد خواهش تمنا و اینا قبول نکرد که نکرد مجبوری رفتیم. اونجا و هزار و یک درد سر کشیدیم
حتی تو این موردم دخالت میکردن که بچه بیارید و اینا
دو هفته پیش بعد این همه سال رو در رو شدیم و من مشکلاتم و گفتم خیلی محترمانه
اون ها تعصبی برخورد کردن و خیلی خیلی بد حرف زدن
حتی پدر شوهرم ده بار گفت طلاق بگیر برو برو به درک
و حتی به مادر و پدرم هم فحش دادن و به شوهرم گفتن هزار تا زن ریخته تو خیابون ولی پدر و مادرت یه دونه است
شوهرم حتی یک بار نگفت طلاقش نمیدم یا نگفت بابا بسه و هیچی
بعدش داییم قضیه رو فهمید و گفت هفته پیش بریم خونه اش تا حل و فصل بشه رفتیم اونجا کار بهتر نشد ک بدتر شد دفاع نکرد ک هیچ بیشتر پشت مو خالی کرد
حالا من تصمیم گرفتم جدا بشم چون هیچ وقت تو این سال ها پشتم نبود و عقایدمون مثل هم نیست و خانواده اش خیلی اذیتمون کردن
الآنم من همچنان دلم میخواد جدا بشم
ولی الان میگه که خونه جدا میگیرم و خانواده هامون رفت و آمد نمیکنیم
هر کی با پدر و مادر خودش
بچه هم تا سه چهار سال نمیخوام و اینا
حالا نمیدونم چیکار کنم
پدر ومادرمم پشتم هستن و میگن که هر چی تو تصمیم بگیری
نظر شما هم برام مهمه خواهش میکنم اگه میتونید راهنمایی کنید منو خیلی احتیاج دارم