بچه ها من فقط یه برادر دارم .تو یه خانواده کم جمعیت .از بچگی داداشم ازدواج کرد رفت .من تنها بودم همیشه هیچ کس نه خونمون میومد نه میرفت همیشه تنها بودیم نه دوستی نه چیزی انقدر گریه میکردم از تنهایی و اینکه حوصلم سر میره تا ازدواجم بعد از ازدواجم هم خوشحال بودم با یه خانواده پر جمعیت وصلت کردم اونا هم اصلا بهم سر نمیزدن و نمیگفتن بیا .شوهرم از صبح تا ساعت ۱۲ سره کار بور. الانم که خانوادش باهامون قطع رابطه کردن .شوهرم که نیست .هیچ کس و ندارم .باردارم دکترم گفته باید تا آخرش استراحت مطلق باشی .دیگه امروز دیوونه شدم از تنهایی و بیکاری .انقدر گریه کردم که حد نداره .چرا من همش باید تنها باشم خسته شدم دیگه😭😭😭😭😭😭
زیاد خونه نمون
همسرت که اومد برید یه دوری بزنید حال و هوات عوض شه
آخه استراحت مطلقم .فقط گفته برای سرویس بلند شم😭
هیچ دوستی همسایه ای کسی نیست
یه کم با همسایه ها حرف بزن
عزیزم خودمم تنهام درک می‌کنم.
فقط با کامنتم خواستم بگم شما تو داشتن حس تنهایی، تنها نیستید.
بزار بچه بدنیا بیاد وقتی واسه سر خاروندن نداری وآرزوی این روزا رو میکنی
گلم انشاالله نی نی خوشگلت دنیا بیاد اونقدر سرگرم بشی که تنهاییت یادت بره
ازتنهاییت لذت ببر عشقم
دنبال دردسری؟
کتاب بخون، جدول حل کن ، فیلم ببین...
انشاءالله بچه ات که بدنیا بیاد دلت تنگ میشه برا تنهایی الانت ، وقت نمی‌کنی یه لقمه غذا بخوری
مشکلت چیه که استراحت مطلقی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
