یه کلمه حرف راجعب خواهرش گفتم(گف ک تو هم مثل دامادمونی بلد نیستی حرف بزنی جایی منم گفتم فدای خواهرتو ک بلده درست حرف بزنه) اینو گفتم انگار بهش فحش دادم جلو خونوادم بدجوری بهم توپید(با اینکه خودش جلو خونوادش شده پشت سر خونوادم حرف بزنه، همه زندگیش خواهرشه  اولویتش اونه نه من!/شاید کارمنم اشتباه بود ولی اون حق نداشت ب خاطر ی کلمه اینجوری باهام حرف بزنه شما بودین چیکار میکردین از دیشب تا حالا باهاش سرسنگینم البته ک باهاش حرف زدم و اونم کلی نازمو خرید، ب نظرتون همین قدر سرسنگینی کافیه براش یا باز ادامه بدم