قبلاً با یک زن بهم خیانت کرده بود زن جدا شده بچه داره و گذشت که بهم گفت من با اون زنن نیستم و چیزی نبوده و حس میکردم دروغ میگه و بعد چند وقت باردار شدم نوبت سونو داشتم تو ماشین بودم خواستم پیاده بشم گوشیش زنگ خورد اونم انگار دستو و پاشو گم کرد و به لحظه روی صفحه گوشی شماره اون زنه رو دیدم بدترین حالت داشتم واقعا داغون شدم و نوبت سونو باید میرفتم و با بدترین حالت تو مطب رفتوم انجام دادم اومدم تو ماشین بحثمون شد چرا باهام این کارو میکنی بهم گفت برو بمیر مامان فلان فلان شدت و کی میمیری کن گفت اون زنده زنگ زد همش بهم میگی بمیر