اگه خدا جوابشو نده دیگه قهر میکنم

سلام خواهر زادم 7سالشه تا5سالگی بامامانش زندگی میکرد بعد پدرش اومد بردش پیش خودش آبجیم چون شوهر کرده بود نتونست کاری کنه حضانتش باطل بود الان بعد دوسال بزور و خواهش و پول ازشون گرفتیم و حضانتو زدن ب نام مامانم از پری شب ک اومده ی چیزایی دیدیم ک نگو پدرش ازدواج کرده بود و ی پسرم داشت حالا اون نامادری خواهرزادم خیلی ببخشید جایه خصوصی بچه رو با فندک سوزونده جوری ک جاش مونده دخترم هست خواهر زادم رو دستشم سوزونده با رونه پاش با تیغ پشت گوشش کلی خط انداخته با چاگو انقدر زده ب سرش انگار قمه زدن خواهر زادم میگفت واسم لباس نمیخریدن فقط ی دست لباس داشته بچه میگه یبار آش میخوردم قاشق خورد ب دندونم پاشد منو زو ک چرا زدی دندونت ب بچه خوراکی نمیخریدن میگه واسه پسر خودش میخرید واسه من ن منم دلم میخواست یبار رفته خاله بمیره براش از مغاره کیک دزدیده دلش مبخواسته واسش نمیخریدن بچس خوب اونم فهمیده همه جایه بچه رو سوزونده موهایه خواهر زادم خیلی لخته برده موهاشو فروخته تو این دوسال انقدر زجر کسیده ک نگو بهش غذا روزی ی وعده میدادن فقط دیروز آبجیم بردش مغازه واسش خرید کنه بچه ب جایه خوراکی ماکارونی برداشته گفته ببریم بپزیم بخوریم آبجیمم گفته ن خونه هست تو خوراکی بردار وقتی خوراکی برمیداش آخرش ب آبجیم گفته اینارو واسه من میخری راست مبگی باورش نمیشد گفته مرسی ک میخری اینارو شاید باورتون نشه ب بچه7 ساله انقدر ظرف داده شستته دستاش پینه بسته انقدر جارو دستی کشیده زانوهاش شده سیاهه سیاه بچه 7ساله فقط13کیلویه اندازه دختر2ساله من😢😢😢انفدر تو این دوسال محبت ندیده همش میاد میگه منو بغل کن خدایا خیلی بلاهاسرم آوردی بدون پدر بزرگ شدم گفتم باشه خیانت دیدم بخشیدم زندگی کردم زیر دست پدرشوهر یک سال زجر کشیدم گفتم باشه هر بلایی سرم اومد دم نزدم  ولی از این یکی نمیگذرم چون بچس چون گناهی نداره خدایا ازت میخوام ب بدترین شکل جوابشو بدی و من باچشمام ببینم بدبختیشو خیلی زود جوابشو بده تو صبرت زیاده ولی من ن خدایا میگن تو خیلی عادلی پس این بی عدالتی رو بیجواب نزار ک این دفعه قهر میکنم